سازگاري
سيب زميني در اكثر نواحي جهان و در محدوده عرض جغرافيائي 65 درجه شمالي تا 45 درجه جنوبي و ازسطح دريا تا ارتفاع بيش از 3500 متر از سطح دريا ( بسته به عرض جغرافيايي) مورد كشت قرار مي گيرد.سيب زميني تقريبا در تمام نواحي ايران و تا ارتفاع حدود2500 متر از سطح دريا (بسته به عرض جغرافيايي)كشت مي شود، زيرا بر اساس تلفيق عرض جغرافيايي و ارتفاع از سطح دريا و در نتيجه وضعيت دما مي توان تاريخ كاشت و فصل رشد مناسبي (از پاييز تا اواسط بهار) براي كاشت سيب زميني در نظر گرفت. به همين دليل،, بالاترين عملكرد ثبت شده توسط وزارت كشاورزي در سال1376 براي سيب زميني, به استانهائي با آب و هواي كاملاً متفاوت شامل سيستان و بلوچستان (30636 كيلوگرم در هكتار) تعلق دارند. در نواحي سرد كشور، وجود حداقل100 روز بدون يخبندان براي توليد سيب زميني كفايت مي كند. در نواحي بسيار گرم كشور نيز، دماي پاييز و زمستان آنقدر ملايم مي باشد كه كه توليد سيب زميني در آنها امكان پذيربوده. واضح است كه با افزايش طول فصل رشد مناسب براي سيب زميني، به امكان انتخاب رقم، تاريخ كاشت و برداشت افزوده مي شود و عملكرد بالاتري مورد انتظار خواهد بود. زيرا در شرايط مساعد رشد، ميزان افزايش عملكرد (براساس وزن تر) به يك تن در هر روز رشد گياه مي رسد. ايجاد شرايط مناسب و پايدار رشد براي حصول عملكرد بالا با شكل يكنواخت غده ضرورت دارد. تنوع دما، رطوبت و نيتروژن خاك، بخصوص در مرحله غده بندي و رشد غده سبب توليد غدد بد شكل مي شود.
شرايط هوايي خاص موثر بر عملكرد و كيفيت:
1- دماي زياد:
سيب زميني گياهي سرمادوست و حساس به گرما است كه رشد خوبي در دماي شبانه روزي حدود 18 تا
20 درجه سانتي گراد دارد. شروع رشد جوانه در دماي 7 تا 9 درجه سانتي گراد به كندي آغاز مي شود، در دماي 18 درجه سانتيگراد در حداكثر است و در دماي 6 درجه سانتيگراد متوقف مي شود. دماي مناسب خاك براي شروع غده دهي 16 تا 19 درجه سانتي گراد مي باشد. با افزايش دماي خاك به بيش از 20
درجه سانتي گراد از سرعت رشد غده كاسته مي شود و رشد غده در دماي خاك حدود 30 درجه سانتيگراد يا بيشتر عملاً متوقف مي شود ، زيرا مصرف كربوهيدراتها براي تنفس و رشد رويشي بيش ازميزان فتوسنتز است. شبهاي خنك براي تجمع كربوهيدراتها مطلوب بوده، همچنين ميزان پوسيدگي ساقه و سوختگي داخل غدد در دماهاي بالا افزايش مي يابد. پوشش كامل خاك توسط اندامهاي هوائي و سطح مناسبي از رطوبت خاك، از افزايش دماي خاك جلوگيري مي كند. دماي بالا سبب تحريك رشد رويشي يا شاخص برداشت و توليد غدد بزرگ شده و دماي پائين سبب افزايش تعداد غده مي گردد. دماي بالا ي خاك همراه با تغييرات رطوبتي خاك و عدم تعادل تغذيه اي و يا تراكم خاك سبب رشد ثانويه، پيدايش تكمه وساير تغييرات شكلي در غدد مي گردد. عملكرد بالا از سيب زميني بهاره در نواحي حاصل مي شود كه ميانگين دماي گرمترين ماه سال كمتر از 25 درجه سانتي گراد باشد.
2- تگرگ و يخبندان شبانه:
سيب زميني به يخبندان نيز حساس است. اندامهاي رويشي از دماي 2- درجه سانتي گراد يا كمتر آسيب مي بيند. سرما زدگي غدد ممكن است به دليل كشت ديرهنگام و يا تأخير در برداشت در نواحي سرد اتفاق افتد. بافتهاي يخ زده در اثر گرم شدن تغيير رنگ داده، متلاشي شده و به صورت توده نرم آبكي در مي آيند. علائم سرمازدگي در داخل غده به صورت رگه هائي از تغيير رنگ دسته هاي آوندي در داخل غده مي باشد.
3- شدت نور:
سيب زميني از نظر گل دهي گياهي روز بلند و از نظر غده بندي گياهي روز كوتاه بشمار مي رود. اين دو صفت كاملاً مستقل از يكديگر مي باشند. هر چه رقم از نظر غده بندي ديررس تر باشد، حساسيت زيادتري نسبت به طول روز خواهد داشت. روزهاي طويل از طريق تأخير در شروع غده بندي ( در ارقام حساس به طول روز) و نيز از طريق تأمين مقداربيشتري مواد فتوسنتزي سبب افزايش رشد رويشي مي شود. روزهاي كوتاه باعث توليد استولون هاي كوتاه مي گردد. شدت نور زياد براي غده دهي زود هنگام، مناسب است و موجب افزايش عملكرد و درصد ماده خشك غده مي شود. اما شدت نور خيلي زياد مي تواند موجب تنش رطوبتي، زود رسي و كاهش عملكرد گردد. سيب زميني به بافت خاك، وجود سنگ ريزه، خرده سنگ و كلوخه در خاك حساس است. خاك هاي سبك تا متوسط ظرفيت آبگيري كمي دارند، اما بهتر گرم مي شوند و برداشت محصول در آنها آسان تر است. بافتهاي شن لومي ولوم شني با ماده آلي 2 تا 5 درصد براي سيب زميني ايده آل محسوب مي شوند، زيرا اين خاكها فاقد مشكلات آب ايستادگي بوده و توسعه بيماريها در اين گونه خاكها كمتر است. در شرايط ايران كه ماده آلي خاكها غالبا كمتراز1 درصد است، بافتهايمتوسط مانند لومي، لوم سيلتي و لوم رسي شني مناسب بنظر مي رسند. خاكهاي نيمه سنگين و سنگين ظرفيت آبگيري بيشتري دارند، اما كار كردن در آنها مشكل تربوده، به سهولت كلوخه اي مي شوند، به غدد مي چسبند و مشكلات برداشت و تميز كردن غدد از خاك در آنها بيشتر است، بطور كلي، با ريزترشدن بافت خاك، ممكن است به پشته هاي قطورتري براي كاشت نياز باشد. خاكهاي سنگين مانند رس شني، رس سيلتي و رس به دليل فراواني رس، تشكيل سله، چسبندگي وكلوخه اي شدن مطلوب نيستند. خاك بايد عميق و تا عمق حداقل 90 سانتي متري فاقد لايه غير قابل نفوذ بوده و تا عمق 35 سانتي متري بخوبي نفوذ پذير باشد. نياز سيب زميني به نيتروژن زياد است، اما فراواني نيتروژن خاك موجب تحريك رشد هوائي، تأخير در رسيدگي و كاهش شاخص برداشت مي شود.
:خاك PH -4
سيب زميني حساسيت زيادي به PH خاك ندارد و در محدوده PH حدود 6 تا 7/5 بخوبي رشد مي كند. در صورتي كه PH به ميزان قابل توجهي كمتر از 6 باشد، بايد به حدود 6 رسانده شود.
5- شوري خاك:
سيب زميني از گياهان حساس به شوري خاك محسوب مي شود( جدول 13-1).درخاكهاي شور،رنگ برگها تيره شده حاشيه آنها مي سوزد.. سيب زميني به فراواني بر در خاك حساس است. آستانه تحمل سيب زميني به بر حدود 1 تا 2 گرم بر در مترمكعب عصاره اشباع خاك مي باشد.
پتانسيل عملكرد متغير
حد نهائي تحمل
50 75 90 100
5/9-6/0 3/8-4/0 2/5 1/7 _> خاك شوري
10/0
3/9 2/5 1/7 1/1 _> آبياري آب شوري
6- رطوبت
سيب زميني به تنش رطوبتي، بخصوص از مرحله شروع غده بندي تا شروع زرد شدن برگها حساس است. بيشترين حساسيت به تنش رطوبتي در اواسط دوران رشد غده و حدود 3 تا 6 هفته پس از شروع غده بندي مشاهده مي گردد. توليد ديم سيب زميني در شرايطي كه بيش از 1000 ميلي متر باران ساليانه با توزيع مناسب وجود داشته باشد، مانند نواحي پر باران ساحل خزر، امكان پذير است. از سوي ديگر، سيب زميني به آب ايستادگي و عدم تهويه خاك حساس بوده. خاكهاي داراي محدوديت تهويه به دليل تأ خير در آماده شدن براي كاشت و برداشت و نيز توسعه بيماريها نامطلوب مي باشند. تشكيل عدسكهاي درشت نشانگر محدوديت تهويه، تحريك رشد رويشي، تسريع رشد غده و توليد غددي درشت با حفره هاي خالي در مركز مغز مي شود. بارندگيهاي شديد بهاره سبب سله بندي، سفت شدن لايه سطحي خاك و تأخير در سبز شدن مي شوند. در چنين شرايطي، سله شكني قبل از سبز شدن مفيد است.
ارقام
ارقام سيب زميني را مي توان بر اساس خصوصيات گياهشناسي، موارد استفاده وطول دوره رسيدگي گروه بندي نمود. ارقام مختلف سيب زميني از نظرگستردگي شاخ و برگ، رنگ گل، رنگ و شكل برگ، وجود و ميزان كرك روي برگ و ساقه، رشد روزت يا ايستاده، شكل غده، رنگ چشم و جوانه، ميزان فرو رفتگي چشم، رنگ و بافت پوسته چوب پنبه اي و رنگ و بافت مغز ( خشك، آبدار و يا دانه دار) با يكديگر متفاوتند. ارقام از لحاظ كيفيت مصرفي براي مصرف خانگي، چيپس و سرخ كرده با يكديگر فرق مي نمايند. از لحاظ طول دوره رشد ( كاشت تا رسيدگي)، ارقام به گروههاي زود رس، ميان رس و دير رس تقسيم مي شوند. طول دوره رشد در ارقام زود رس 90 تا 120 روز، در ارقام ميان رس 120 تا 150 روز و در ارقام دير رس
150 تا 180 روز مي باشد. واضح است كه اين محدوده هاي زماني مطلق نيستند و نيز طول دوره رشد با كاهش دما افزايش مي يابد. بنابراين، زود رسي ارقام در يك منطقه را با يد با يكديگر سنجيد. ارقام از نظر حساسيت به بيماريها نيز با يكديگر متفاوت مي باشند.
انتخاب رقم مناسب براي هر ناحيه بايد با توجه به بازارپسندي و موارد استفاده غده، بيماريهاي شايع، طول فصل رشد مؤثر موجود( اولين تاريخ كاشت ممكن تا آخرين زمان برداشت و سرعت تجمع واحد گرمائي مورد نيازرقم) و زمان مناسب ارائه محصول به بازار ( با توجه به قيمت و عملكرد محصول) انجام مي گيرد. با توجه به اينكه طول فصل رشد مؤثر موجود نه تنها به دما، بلكه به رطوبت خاك و در نتيجه امكان ورود به زمين بستگي زيادي پيدا مي كند، امكان بررسي تناسب و انطباق طول دوره رشد ارقام با اقاليم مختلف كشور در ارقام سيب زميني ظاهراً ايراني كه به نامهاي استانبولي، باسمنج، اقليد، پشندي، ابلق، اصفهاني، شاهرودي و غيره در نقاط مختلف كشور كشت مي گردند، از تكثير غددي بدست آمده اند كه از نقاط مختلف دنيا به كشور وارد شده و تحت تأثير موتاسيون، انتخاب طبيعي و انتخاب فردي دچار تغييرات و ناخالصي گشته اند. از اين ارقام كه تا حدي خلوص دارند، مي توان به استانبولي و باسمنج اشاره نمود. سيب زميني باسمنج داراي شكل بيضي و پوست زبر است. سيب زميني استانبولي داراي شكل كشيده، مغز زرد رنگ و پوسته نازك و كمرنگ مي باشد. از مهمترين ارقام خارجي كه كم و بيش در ايران كشت گرديده و يا
كشت مي شوند، ممكن است به آلفا، كوزيما، درگا، مورن، آئولا، مارفونا، آگريا، ماردونا، ديامونت و ساتانا اشاره نمود. خصوصيات بعضي ازاين ارقام در جدول13-2 ارائه شده است. ارقام آلفا و كوزيما در اثر كشت متوالي در كشور به شدت به بيماريهاي ويروسي و باكتريائي آلوده گشته اند و نبايد مورد كشت قرار گيرند.
تناوب زراعي
سيب زميني بعنوان محصول وجيني درجه اول به ساختمان خاك بيش از ساير گياهان زراعي حساس است و غالباً پس از گياهان علوفه اي چند ساله، كود سبز و يا مصرف كود حيواني فراوان(20 تا 40 تن در هكتار) در سيكل تناوبي قرار مي گيرد. از سوي ديگر، سيب زميني به بيماريها و در نتيجه توالي كاشت حساس بوده و نبايد كمتر از 4 سال يكبار در يك قطعه زمين كاشته شود. تناوب سيب زميني با يونجه، ذرت، گندم و جو در سيكل تناوبي از لحاظ جلوگيري از گسترش بيماريها مطلوب است. در صورت وجود وگسترش بيماري پوسيدگي تر( ناشي از قارچ پيتيوم) نبايد سيب زميني با لوبيا در تناوب قرار داده شود. توجه به بيماريهاي شايع ومشترك ساير گياهان با سيب زميني در بيماريها نقش مهمي در انتخاب تناوب زراعي دارد. سيب زميني بقاياي گياهي كمي از خود باقي مي گذارد. در نواحي كه بعد از سيب زميني، زمين به حالت آيش فصلي زمستانه رها مي شود و زيادي بارندگي سبب پيدايش خطر فرسايش مي گردد، لازم است بعد از سيب زميني از گياهان پوششي مثل جو، چاودار، خلر، شبدر و غيره استفاده شود تا پوشش مناسبي روي سطح خاك بوجود آورند. حساسيت رقم جو به سرما سبب مي شود كه گياه در اثر سرما خشك شود و در آخر
زمستان شخم زده شود و در زمين محصول ديگري كاشت شود.
سيب زميني در مقايسه با بسياري از محصولات زراعي ديگر زودرس تر است. بخش هوائي آن نه تنها ظريف است، بلكه قبل از برداشت آنها را خرد مي كنند و برداشت آن با باز كردن خاك تا عمق 15 تا 20 سانتي متري همراه مي باشد. چنين خصوصياتي، سيب زميني را گياه مناسبي براي قرار گرفتن قبل از گياهان پائيزه در كشت بهاره سيب زميني يا قبل از گياهان گرما دوست در كشت پائيزه سيب زميني مي سازد. گاه ممكن است اولويت سيب زميني در بهره گيري از ساختمان خاك را فداي ضرورت تسهيل عمليات تهيه بستر و يا كوتاه سازي سيكل تناوبي نمود. نمونه هائي از اين تغيير در تبديل تناوب زراعي شماره يك به شماره دو و شماره سه به شماره چهار در كشت بهاره سيب زميني مشاهده مي شود. تناوب شماره پنج
وضعيتي از كشت پائيزه سيب زميني و ضرورتهاي تأمين فرصت براي آماده سازي بستر را نشان مي دهد كه بهره وري از ساختمان خاك را تحت الشعاع قرار داده است.
01 يونجه( 4تا 6سال)- سيب زميني- چغندرقند- سويا- گندم- جو
2. يونجه( 4 تا 6 سال)- چغندر قند- سيب زميني- گندم- جو
3. شبدر- سيب زميني- ذرت- لوبيا- گندم- جو
4. شبدر- ذرت- سيب زميني- گندم- جو
5. يونجه( 4 تا6 سال)- چغندر قند پائيزه- ذرت سيلوئي تابستانه- ذرت دانه اي بهار، لوبيا چشم بلبلي
تابستانه( يك نيام چيني و سپس شخم زدن به عنوان كودسبز)- سيب زميني پائيزه- گندم
در شرايط ديم ممكن است از تناوبهاي زير استفاده بعمل آورد:
1. سيب زميني- آفتاب گردان يا ذرت- گندم
2. شبدر يا خلر( كود سبز)- سيب زميني- آفتاب گردان- گندم
3. شبدر- سيب زميني، پنبه- ذرت- گندم
كود شيميايي
نياز سيب زميني به عناصر غذائي خاك زياد است. مقدارعناصر خاك بر ميزان رشد رويشي، زمان غده بندي، زمان رسيدگي، اندازه و وزن مخصوص غده، توسعه بافت چوب پنبه اي و آسيب پذيري غدد
سيب زميني از ضربات مكانيكي تأثير مي گذارد. كمبود نيتروژن خاك سبب كاهش عملكرد، گسترش بيماريها و پيري زودرس گياه مي شود. از سوي ديگر، زيادي نيتروژن خاك باعث تحريك رشد رويشي، تأخير در غده بندي و رسيدگي، كاهش وزن مخصوص غده، افزايش درصد غدد درشت، حفره هاي مغزي و قندهاي احياء كننده مي گردد. زيادي درصد غدد درشت، حفره هاي مغزي وقندهاي احياء كننده باعث كاهش كيفيت انبارسازي سيب زميني مي شود. زيادي نيتروژن خاك، بخصوص در هواي گرم( كه خود تحريك كننده رشد رويشي و تأخير در غده بندي و رسيدگي مي باشد) بسيار نامطلوب است. چنانچه در اثر تأخير در رسيدگي، دوران برداشت به هواي خنك برخوردنمايد، احتمال آسيب به غدد طي عمليات برداشت افزايش مي يابد.غدد درشت نيز به آسيب مكانيكي حساس مي باشند. زيادي نيتروژن خاك مي تواند موجب افزايش نيترات غدد گردد و از اين لحاظ نيز بسيار نامطلوب مي باشد. نياز سيب زميني به پتاسيم ازبسياري محصولات ديگر بيشتر است. فراواني پتاسيم خاك موجب كاهش وزن مخصوص سيب زميني و توسعه پوسته چوب پنبه اي آن ميشود. اين دو صفت سبب نقصان خسارت مكانيكي در جريان برداشت و انبار سازي مي گردند. گسترش پوست چوب پنبه اي سبب بهبود خاصيت انباري مي شود. فراواني پتاسيم خاك براي كاهش قندهاي احياء كننده ودر نتيجه افزايش كيفيت انبارداري و سرخ كردن مطلوب مي باشد. فراواني فسفر خاك موجب افزايش تعداد غده در بوته مي گردد. مقدار عنصر جذب شده از خاك به ازاء هر تن غده سيب زميني توليدي به ميزان رشد رويشي، شاخص برداشت وميزان عناصر غذائي موجود در خاك واندامهاي موجود بستگي زيادي دارد. در شرايط متعادلي از رشد و توليد عملكردهاي معقولي از سيب زميني، به ازاء هر تن غده توليدي به حدود2/3 تا6 كيلو گرم نيتروژن،0/3 تا0/44 كيلو گرم فسفر(0/7تا1/0 كيلو گرم اكسيد فسفر)و2/7 تا 8/3 كيلو گرم پتاسيم(3/2 تا 10 كيلو گرم اكسيد پتاسيم) از خاك خارج مي شود. ضرايب پائين تر نشانگر شرايط مناسب تررشد و راندمان بالاتر عناصر غذائي مي باشد. حدود40 تا 50 درصد نيتروژن و30 تا 40 درصد فسفر وپتاسيم جذب شده در اندامهاي هوائي قرار دارد كه همراه با بقاياي گياهي به خاك برگشته و مي توانند مورد استفاده محصولات بعدي قرار گيرند. واضح است كه ضرايب اخير نيز به ميزان رشد رويشي وشاخص برداشت بستگي داشته و ثابت نيستند. مقدار كود شيميايي مورد نياز سيب زميني به عملكرد مورد انتظار، مقدار عناصر غذائي در خاك، رقم و طول دوره رشد آن محصول قبلي در زمين و ميزان كود حيواني مصرفي بستگي دارد. قسمت اعظم توسعه ريشه سيب زميني تا عمق 60 سانتي متري ديده ميشود. به همين جهت، براي تعيين مقدار كود نيتروژن مورد نياز محصول، ميزان نيتروژن خاك را تا عمق ارزيابي مي كنند. به نظر مي رسد، براي توليد حدود40 تن غده در هكتار بايد حدود 180 كيلوگرم نيتروژن به صورت جمع موجودي خاك و كود شيميايي در اختيار گياه قرار گيرد. تفاوت راندمان موجودي خاك با راندمان كود شيميايي مصرفي و عدم ثبات گياه به كود در شرايط مختلف سبب ابهام در تعيين دقيق مقدار كود مورد نياز شده است. براساس بعضي از منابع، بايد موجودي نيترات خاك را تا سطح 20 ميلي گرم در كيلو گرم خاك ناديده گرفت. براي مازاد اين مقدار به ازاء حدود هر 5 قسمت در ميليون نيترات موجود در خاك مي توان حدود 10 كيلو گرم از كود نيتروژن مصرفي كاست. بطور مثال، چنانچه عملكرد حدود 40 تن در هكتار غده مورد نظر بوده و ميزان نيترات خاك تا عمق 60 سانتيمتري بين 25 تا 30 قسمت در ميليون باشد، به حدود 160 كيلو گرم نيتروژن كودي نياز خواهد بود. ماده آلي خاك نيز ميتواند تأمين كننده بخشي از نيتروژن مورد نياز باشد. هر يك درصد ماده آلي خاك حدود 30 كيلو گرم نيتروژن طي فصل رشد آزاد مي نمايد. هنگام تهيه بستر ممكن است كود دامي به خاك اضافه شود. هر 10 تن كود گاوي (همراه با مواد بستري) حدود 15 كيلو گرم نيتروژن، 9 كيلو گرم فسفر و 31 كيلو گرم پتاسيم به خاك اضافه مي نمايد. مقدار نيتروژني كه توسط بقاياي گندم و ذرت طي فصل رشد به خاك اضافه ميشود غالباً ناچيز است. بقاياي حبوبات به طور ميانگين حدود 30 كيلو گرم نيتروژن به خاك اضافه مي كند.مقدار نيتروژني كه از بقاياي يونجه به خاك اضافه مي شود به ميزان پوشش خاك توسط يونجه بستگي دارد. در صورتي كه ميزان پوشش زمين در زمان شخم يونجه حدود 40 تا 60 درصد باشد، به همين ميزان(40 تا 60 كيلو گرم در هكتار) نيتروژن به خاك اضافه مي گردد. در يك مطالعه انجام شده در دانشگاه صنعتي اصفهان، هنگامي كه مقدار كل نيتروژن خاك تا عمق 60سانتي متري حدود 0/064 درصد باشد و خاك در شرايط عدم مصرف كود شيميايي (تيمار شاهد) توانست حدود 86 كيلو گرم نيتروژن در اختيار گياه گذارد، مصرف 180 كيلو گرم نيتروژن كودي منجر به توليد عملكردي حدود 38/8 تن در هكتار غده گرديد. بطور كلي، در ايران كه ساير عوامل زراعي براي حد اكثر بهره وري از نيتروژن ممكن است مطلوب نباشد و در وضعيت متوسطي از حاصلخيزي خاك، براي توليد عملكردهائي حدود 40 تن در هكتار به 180 تا 200 كيلوگرم در هكتار نيتروژن كودي نياز است. اين ميزان كود پيشنهادي را لازم است متناسب با شرايط، اصلاح نمود. ضرورت تقسيط كود نيتروژن مصرفي پيش كاشت و سرك احتمال شستشوي نيتروژن از خاك و روش مصرفي كود سرك بستگي دارد. در شرايطي كه خطر شستشو كم است، مي توان تا نصف كل كود نيتروژن را به صورت پيش كاشت مصرف كرد و هرگاه كود سرك در حاشيه پشته( مشابه چغندر قند) قرار داده شود و يا قبل از خاك دهي پاشيده شده باشد، مي توان تا سه چهارم كل كود مصرفي را به صورت سرك مصرف نمود. بطور كلي، بهتر است حدود ربع كل كود نيتروژن به صورت پيش كاشت و بقيه به صورت سرك در حاشيه پشته قرار داده شود و يا قبل از خاك دهي پاي بوته ها در كنار رديف كاشت پاشيده گردد. روش ديگري براي قرار دادن كود سرك در خاك، پاشيدن كود در بين رديفها و زدن كولتيواتور است. اما راندمان اثر بخشي كود در اين روش كم است، زيرا بخش قابل توجهي از كود در ناحيه وسط جوي باقي مي ماند. هنگام زدن كولتيواتور بايد مواظب بود كه پاشنه هاي كولتيواتور به
ريشه ها آسيب نرساند. چنانچه كود نيتروژن به صورت محلول در سيستم آبياري باراني تزريق مي شود، در هر بار آبياري يا هر هفته بيش از 20 كيلو گرم در هكتار نيتروژن مصرف نگردد. دوران مصرف كود سرك همراه با آبياري باراني بين 3 تا 8 هفته پس از سبز شدن مي باشد. كود بيش كاشت را مي توان ترجيحاً به صورت نواري( 5تا 10 سانتي متر در يك يا دو طرف غده و 5 سانتي متر پائين تر از مكان غده) در خاك قرار دارد و يا روي سطح خاك پاشيد و با ديسك در خاك اختلاط داد و يا مستقيماً با فارور در بدنه پشته تجمع داد.
زمان مناسب براي قرار دادن كود نيتروژن سرك در بدنه پشته، پيدايش اولين آثار غده بندي مي باشد. معيار تقريبي ديگري مي تواند 3 تا 4 هفته پس از سبز شدن باشد. واضح است كه مقدار كود مصرفي به صورت پيش كاشت، برعكس العمل و حساسيت گياه نسبت به زمان مصرف كود سرك تأثير بسزايي دارد. مصرف مقدار كمي نيتروژن به صورت پيش كاشت و بدنبال آن مصرف دير هنگام كود سرك مي توانند سبب تنوع مقدار نيتروژن خاك طي دوران تشكيل و رشد غدد شده و موجب توليد غدد بدشكل گردد.
براي تعيين مقدار كود فسفر مورد نياز، ميزان فسفر خاك معمولاً تا عمق 15 سنتي متري ارزيابي مي كنند. براي حصول عملكردهائي حدود 40 تن درهكتار غده سيب زميني ، مي توان ضرايب تقريبي زير را براي مصرف كود فسفر بكار برد. در خاكهاي نسبتاً فقير كه ميزان فسفر آنها كمتر از حدود7 قسمت در ميليون است به 120 تا 130 كيلو گرم در هكتار اكسيد فسفر، در شرايطي كه مقدار فسفر خاك حدود 8 تا 11 قسمت در ميليون است به حدود 75 تا 90 كيلو گرم در هكتار اكسيد فسفر و در خاكهايي كه مقدار فسفر حدود 12 تا 15 قسمت در ميليون باشد به 30 تا 50 كيلو گرم در هكتار اكسيد فسفر نياز است. در خاكهاي غني از فسفر( بيش از 16 قسمت در ميليون) به مصرف كود فسفر نيازي نيست. اعداد فوق نشانگر افزايش راندمان جذب فسفر موجود در خاك همراه با زياد شدن موجودي خاك است. در حال حاضر، مقدار فسفر موجود در بسياري از خاكهاي ايران بيش از 20 قسمت در ميليون است و به مصرف كود فسفر در آنها تا زمان كاهش موجودي فسفر خاك نيازي نمي باشد. در صورتي كه اطلاعي از مقدار فسفر موجود در خاك در دسترس نيست، مي توان براي حصول عملكردهائي حدود 40 تن در هكتار تا حداكثر 90 كيلو گرم در هكتار فسفر به صورت پيش كاشت وهمراه با نيتروژن پيش كاشتي مصرف كرد. قرار دادن
كود فسفربه صورت نواري در خاك بر ساير روشها از لحاظ راندمان كود ارجح است. مقدار پتاسيم خاك را معمولاً تا عمق 15 سانتي متري ارزيابي مي كنند. در خاكهاي نواحي با تابستان خشك، معمولاً بيش از 200 قسمت در ميليون پتاسيم وجود دارد و به مصرف كود پتاسيم با عملكردهاي تا 50 تن در هكتار نيازي نيست. در خاكهائي كه از نظر پتاسيم فقير مي باشند( كمتر از
150 قسمت درميليون) مصرف حدود 50 و بندرت تا 100 كيلو گرم در هكتار اكسيد پتاسيم براي حصول عملكرد هائي حدود 40 تن در هكتار كفايت مي نمايد. تمامي كود پتاسيم را همراه با كود نيتروژن پيش كاشتي و ترجيحاً به صورت نواري مصرف مي كنند. مصرف سولفات پتاسيم بر كلرور پتاسيم ارجح است، زيرا كلر موجب كاهش وزن مخصوص غده( درصد ماده خشك) مي شود.
تهيه بستر
سيب زميني به تراكم خاك و وجودكلوخه در بستر بسيار حساس است. تراكم خاك از گسترش ريشه و بخصوص غدد جلوگيري مي كند. وجود كلوخه هاي سخت در بستر كه طي فصل رشد باقي مي مانند، مي توانند به رشد غدد آسيب رسانده، موجب بد شكل شدن غدد گردند و همراه با غدد وارد دستگاه برداشت شوند و در آنجا به غدد آسيب رسانند. زمين مورد كاشت سيب زميني بايد تا عمق 90 سانتي متري فاقد لايه تراكم باشد و خاك تا عمق حداقل 35 سانتي متري بخوبي نفوذ پذيرباشد. بنابراين، تلاش براي تهيه بستري با كيفيت مطلوب جهت حصول حداكثر كميت و كيفيت محصول ضرورت دارد. عمليات تهيه بستري كه براي چغندر قند در توالي هاي… – يونجه- چغندر قند- … و … – گياهان جاليزي- چغندر قند- … ارائه شده اند، براي سيب زميني نيز صادق مي باشند. با اين تفاوت كه زمان كاشت سيب زميني بهاره ممكن است 2تا 3 هفته قبل از چغندر قند باشد. در اينجا عمليات تهيه بستر سيب زميني بهاره در توالي … – هويج، سيب زميني- … تحت شرايط كشت آبي و در اقليمي مشابه
شيراز به شرح زير پيشنهاد مي گردد:
دراين اقليم، هويج به صورت نواري در اواخر شهريور كاشته شده و تا اوايل آذر برداشت مي شود. فرض گردد طي عمليات برداشت هويج، خاك گاورو بوده و تا عمق نزديك به 20 سانتي متر كاملاً باز شده است و به تسطيح زمين نيازي نيست.وضعيت بقاياي هويج به ميزان مكانيزاسيون و روش برداشت مزرعه بستگي دارد. در اينجا فرض مي شود كه بقايا بهر طريق از روي بوته ها بريده شده و روي سطح خاك پراكنده شده اند و در اثر عمليات برداشت كم و بيش با خاك اختلاط يافته اند. استفاده از گاوآهن قلمي سنگين جهت شكافتن خاك عمقي پس از برداشت هويج پيشنهاد مي شود. زمين بايد به همين حال تا اواخر بهمن رها شود. در اين اقليم، خاك طي زمستان به دليل بارندگيها كم و بيش مرطوب است و ميانگين دماي سردترين ماه سال از 5 درجه سانتي گراد بيشتر بوده، درنتيجه پوسيدگي بقاياي ظريف هويج در حد قابل قبولي انجام مي شود و اين بقايا در كاشت و استقرار سيب زميني اختلال نمي يابند. در اواخر بهمن و با مساعد شدن رطوبت خاك، كود شيميايي پاشيده گردد و با ديسك در خاك اختلاط داده شود. كاشت با رديف كار مخصوص در اواخر بهمن بعمل آيد. علف كشهاي پيش رويشي بعد از كاشت سيب زميني و در زمانهاي لازم مصرف گردند. عمليات تهيه بستر سيب زميني بهاره ديم را ممكن است در نواحي كمي سرد تا نيمه سرد و پر باران ساحل خزر در توالي… – گندم- شبدر( كود سبز)، سيب زميني- … مورد بررسي قرار داد. شبدر در شهريور به صورت مسطح كاشته شده و طي پائيز ممكن است مورد برداشت و يا چراي دام قرار گيرد. در اين اقليم، سيب زميني در اواخر بهمن تا اوايل اسفند كاشته مي شود. لازم است شبدر حدود 4 هفته قبل از كاشت سيب زميني با استفاده از علف كش گراماكسون خشك گردد. سپس كود شيميايي فسفر و در صورت لزوم پتاسيم پاشيده شود و زمين در وضعيت رطوبتي مناسب شخم برگردان زده شود. زمين به همين صورت براي كاشت آماده است.