تاريخ كاشت
سيب زميني بقاياي ظريفي دارد كه مدتي قبل از برداشت توسط دستگاههاي مكانيكي از نزديك سطح زمين قطع و خرد مي شوند. بنابراين ، بقاياي گياهي سيب زميني دركشت محصول بعدي ايجاد اختلال نمي نمايد. به علاوه در هنگام برداشت، خاك تا عمق 15 تا20 سانتي متري شكافته و باز مي شود. اين عمليات وضعيت مناسبي براي كاشت محصول بعدي بوجود مي آورد و آن تسهيل مي سازد. بنابراين، با زمان بندي مناسب كاشت و برداشت انتخاب رقم مناسب، بخصوص در كاشت بهاره، مي تواند زمين را براي كاشت بموقع محصول بعدي آماده سازد و راندمان بهره وري از زمين را افزايش دهد. سيب زميني در نواحي اقليمي با زمستان كمي سرد به صورت بهاره در نواحي اقليمي با زمستان ملايم تا كمي سرد به صورت پائيزه كاشته مي شود.
عواملي كه در انتخاب تاريخ كاشت سيب زميني مؤثرند:
عبارتند از احتمال سرمازدگي در كاشت پائيزه، حداقل دماي خاك در كاشت بهاره و حداكثر دماي خاك در كشت پائيزه( براي شروع جوانه زني و رشد، فرار از گرماي شديد تابستان ونيز گريز از سرماي پائيزه)، رطوبت خاك، طول دوره رشد رقم مورد كاشت، زمان ارائه محصول به بازار و آزاد شدن زمين براي كاشت محصول بعدي.
رشد جوانه در دماي 9 درجه سانتي گراد به كندي آغاز مي گردد. بنابراين، اولين تاريخ ممكن براي كاشت بهاره سيب زميني هنگامي است كه ميانگين دماي خاك در عمق كاشت به اين حدود رسيده
باشد. ممكن است رسيدن دماي شبانه روزي هوا به حدود 10 درجه سانتي گراد در اواخر زمستان تا اوايل بهار را بعنوان اولين زمان مناسب براي كاشت انتخاب نمود. وقوع اين دما در اصفهان با اواسط اسفند منطبق مي باشد. درنواحي با زمستان سرد كه فصل رشد بهاره فاقد محدوديت بوده، رسيدن ميانگين دماي شبانه روزي هوا به 13 تا 15 درجه سانتي گراد براي كاشت مناسب است. بعضي پيشنهاد نموده اند كه در نواحي با زمستان نيمه سرد تا سرد مي توان سيب زميني را در پائيز كاشت و سبز شدن آن را به گرم شدن هوا در بهار موكول ساخت. اين عمل، غدد كاشته شده را در شرايط حرارتي نامساعد وبسيار متغير خاك طي پائيز و زمستان قرار مي دهد. بهتر است غدد بذري را در شرايط مساعد و كنترل شده انبار سازي نمود و پس از آماده سازي غدد براي كاشت و به طريقي كه در مبحث روش كاشت توضيح داده خواهد شد، در بهار كشت نمود. براي كاشت پائيزه بايد منتظر خنك شدن هوا در پائيز و رسيدن ميانگين دماي شبانه روزي هوا به كمتر
از 22 درجه سانتي گراد شد. اين شرايط در نواحي گرم خوزستان با نيمه اول آبان منطبق مي باشد. تأخير در كاشت تا رسيدن ميانگين دماي شبانه روزي هوا به كمتر از 15 درجه سانتي گراد مي تواند اواخر دوران رشد سيب زميني را با هواي گرم نيمه دوم بهار روبرو سازد. در نواحي كه ميانگين دماي گرمترين ماه سال بيش از 25 درجه سانتي گراد است( مانند اصفهان و نواحي گرمتر)، رشد غدد ممكن است از دماي بالاي خاك آسيب ديده و يا بوته ها دچار پوسيدگي ساقه و سوختگي داخلي غدد گردند. در اين شرايط، پوشش كامل زمين توسط اندامهاي هوائي از گرم شدن خاك و بروز خسارت مي كاهد. بنابراين، كاشت زود هنگام بهاره براي گسترش كامل اندامهاي هوائي قبل از وقوع گرماي شديد ضرورت دارد. در نواحي با زمستان سرد مانند شهركرد، فريدن، همدان و غيره برداشت سيب زميني قبل از وقوع سرماي پائيزه ضرورت دارد. وقوع سرما در اواخر دوره رشد نه تنها با خطر سرمازدگي محصول همراه است، بلكه آسيب پذيري غدد را از ضربات مكانيكي افزايش مي دهد. در چنين نواحي نيز كشت زود هنگام بهاره ضرورت دارد. اما چنانچه رطوبت خاك در زمان كاشت به دليل بارندگيهاي بهاره زيادباشد، اجباراً كاشت تا رسيدن رطوبت خاك به حد مناسب به تأخير مي افتد. زيرا امكان كاشت سبب تأخير در سبز شدن مي شود. غددي كه به تازگي بريده شده و در اين شرايط كاشته مي شوند، بخوبي توليد پوست چوب پنبه اي نمي كنند، آب از دست مي دهند، مورد حمله ميكروارگانيسمها قرار مي گيرند و رشد خوبي نخواهند داشت. غير يكنواختي رشد سبب مي شود كه كليه عمليات داشت مختل گردد. همچنين بوته هاي كوچك و ضعيفي كه در اين شرايط بوجود مي آيند توان رقابتي كمي با علفهاي هرز خواهند داشت. واضح است كه هر چه طول دوران رشد رقم مورد كاشت بيشتر باشد، تاريخ كاشت زودتر را بايددر نظرگرفت تا محصول به شرايط نامناسب جوي برخورد ننمايد. زمان ارائه محصول به بازار از لحاظ استفاده از قيمت بالاي محصول، بخصوص در كشت پائيزه، اهميت زيادي در تعيين تاريخ كاشت دارد. اين هدف تنها باتلفيق ميزان زود رسي رقم انتخابي با تاريخ كاشت امكان پذير مي گردد. توجه شود كه عدم استفاده از تمامي طول فصل موجود و برداشت زود هنگام با عملكرد پائين تري همراه بوده. بنابراين انجام محاسبات اقتصادي براي تصميم گيري ضرورت دارد. تاريخ كاشت سيب زميني در شرايط ديم بيشتر تابعي از امكان ورود به زمين از لحاظ مناسب بودن رطوبت خاك و نيز دماي هوا و خاك مي باشد.توزيع باران طي فصل رشد نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. كشت سيب زميني درنواحي پر باران ساحل خزر مي تواند بسته به سرماي زمستان درپائيز يا بهار انجام گيرد. كاشت پائيزه در نواحي كه انواع درختان مركبات بخوبي رشد مي كنند، به دليل عدم سرماي كشنده و نيز بهره وري از بارندگيهاي زمستانه ارجح مي باشد. از نظر دمائي، مي توان به رسيدن ميانگين دماي شبانه روزي هوا به كمتر از 22 درجه سانتي گراد در كشت پائيزه و به حد اقل 10 درجه سانتي گراد در كشت بهاره توجه نمود.
روش كاشت
بيماريهاي قارچي، باكتريهائي، ويروسي و نماتدها از طريق غدد انتقال مي يابند. بسياري از عوامل بيماريزا ممكن است روي غده باشند، ولي علائم ظاهري نشان ندهند. به همين جهت استفاده از غدد بذري گواهي شده ضرورت دارد. با اين حال، توجه شود كه عمليات و رعايت بهداشت توسط توليد كننده غده بذري نقش مهمي در كنترل و گسترش بيماريها خواهدداشت. بدين لحاظ، بازديد مستمر مزرعه اي كه قرار است غده بذري از آن خريداري شود بسيار مفيد است. بايد مطمئن گرديد كه برنامه مبارزه با بيماريها بخوبي انجام گرفته و غدد برداشت شده در شرايط مناسبي نگاه داري شده اند. غددي كه از انبار خارج مي شوند بايد مورد بررسي چشمي قرار گيرند، كه آثار بيماري را نشان ندهند، جوانه ها به ميزان زيادي رشد نكرده باشند، فاقد ترك خوردگي بوده و يخ زدگي نداشته باشند. توده غده بذري كه داراي 5 درصد يا بيشتر غدد آسيب ديده و يا بيمارباشد براي كاشت مناسب نيست. بسياري از ارقام داراي يك دوره خواب مي باشند.انتظار مي رود كه خواب غده طي دوران انبار داري شكسته شده باشد. براي كنترل وجود خواب در غده، مي توان چند غده را در دماي اتاق قرار داد و ضعيت رشد جوانه ها را بررسي كرد. خواب غده را مي توان از طريق شيميايي و يا تناوب دماي پائين و بالاي مرطوب ( 5 تا 20 درجه سانتي گراد) شكست. براي رفع خواب به طريق شيميايي مي توان غدد را به مدت 10 دقيقه در محلول 2تا 10 قسمت در ميليون جيبرليك اسيد(GA3) قرارداد. عمل قطعه كردن نيز سبب تسريع رفع خواب مي شود. رفع خواب معمولاً هنگامي ضرورت مي يابد كه غدد در مدت كوتاهي پس از برداشت كاشته مي شوند. چنين غددي بايد مدتي در معرض نور نيز قرار گيرند تا هورمون زمين گريزي در جوانه هاي چشمها نيز بوجود آيد. غده اي كه در خواب نيستند، ممكن است از نظر سن فيزيولوژيكي متفاوت باشند. عوامل مؤثر درسن فيزيولوژيكي عبارتند از: تنش هاي محيطي طي فصل رشد، دماي محيط ذخيره و طول دوران انبارداري، براي ارزيابي سن فيزيولوژيكي مي توان چند غده را در تاريكي و دماي 15 تا 18 درجه سانتي گراد قرار داد ومدت زمان تا رشد جوانه ها را مشخص ساخت. اين زمان تعيين كننده مدتي است كه بايد غدد را قبل از كاشت گرم نمود. در غده هاي جوان، جوانه انتهائي شروع به رشد مي كند ولي سايرجوانه ها به دليل غالبيت انتهائي رشد نمي كنند. چنين غددي توليد ساقه هاي كمي مي كنند و درنتيجه تعداد كمي غده بزرگ بوجود مي آيند. غدد ( ميان رس) فاقد غالبيت انتهائي بوده و تقريباً تمام جوانه هاي
غده رشد مي كنند. چنين غددي توليد چندين ساقه و تعداد زيادي غده خواهند كرد. در غده مسن، شاخه هاي جانبي هر جوانه در چشمها نيز رشد مي كنند.در نتيجه ، غده مسن توليد جوانه هاي
منشعب مي نمايد كه ضعيف و طويل هستند و نمي توانند بوته هاي قوي بوجودآورند. چنين غددي توليد تعداد زيادي غده در هر بوته مي كنند، اما بوته ضعيف است و غدد بخوبي بزرگ نمي شوند. چنين غددي براي كاشت مناسب نيستند. در رابطه با آماده سازي غدد براي كاشت دستورالعملهاي بسيار متنوع و متضادي وجود دارد. در اينجا سعي مي شود كه با توجه به امكانات موجود درايران، روش مناسبي تلفيق و پيشنهاد گردد. در روش پيشنهادي، فرض شده است كه غدد در سردخانه و در دماي مناسب نگاه داري شده اند. غدد طي اين مدت رفع خواب نموده، ولي جوانه ها رشد قابل توجهي ندارند. چنانچه جوانه هاي انتهائي غدد در زمان
خارج سازي از سردخانه رشد قابل توجهي كرده اند. بايد قطع شوند تا غالبيت انتهائي از بين برود و بقيه جوانه ها بتوانند رشد نمايند. غدد بذري كه از سردخانه خارج مي شوند ممكن است از نظر اندازه بسيار متفاوت باشند و بايد درجه بندي شوند. غددي كمتر از 35 گرم وزن دارند براي كاشت مناسب نيستند و بايد حذف گردند. غددكوچك با تأخير سبز شده، توان رشد كمي دارند وبيشتر در معرض پوسيدگي مي باشند. غددي كه بيش از 35 تا 60 گرم وزن و يا حدود 3/5 تا 4/5 سانتي متر قطر دارند، بدون قطعه كردن كاشته مي شوند، رفتاري كه با اين غدد مي شود، با غددي كه قطعه مي شوند، فرق مي كند. غددي كه بدون قطعه كردن كاشته مي شوند بايد تا پايان عمليات قطعه كردن غدد درشت و آغاز گرم كردن غدد در انبار خنكي( دماي 5 تا 7 درجه سانتي گراد) نگاه داري گردند. غدد كامل از چند لحاظ بر غدد قطعه شده برتري دارند: 1-هزينه قطع كردن وجود ندارد،2- غدد در خاك دچار فساد كمتري مي شوند،3- بيماريها از طريق عمل بريدن گسترش نمي يابند، 4-غدد در صندوق بذر بهتر مي غلتند و انتقال مي يابند،
5- خطاي دستگاه كاشت در گرفتن غدد كمتر است و در نهايت نقاط كاشت از دست رفته كمتر خواهد بود. لازم بذكر است كه در صورت هم اندازه بودن غده كامل و قطعه بريده شده، تفاوتي از لحاظ عملكرد بوته بين اين دو وجود نخواهد داشت. در بسياري از ارقام، غددي كه بيش از 65 و تا 80 گرم وزن دارند براي كاشت مناسب نيستند، زيرا قابل قطعه كردن نبوده و بطور مستقيم نيز اقتصادي نيستند. با توجه به زيادتر بودن قيمت غدد بذري نسبت به غدد معمولي، عرضه اين گروه از غدد به بازار مصرف خانگي نيز مقرون به صرفه نيست. بنابراين توده غده بذري كه درصد قابل توجهي از آن را غددي با وزن 65 تا80 گرم تشكيل مي دهد بايد با قيمت كمتري خريداري كرد واين گروه از غدد را بدون قطعه كردن كاشت نمود. بعضي از ارقام توليد غددي با تعداد كمي چشم مي كنند. در اينگونه از ارقام، غددي كه زير 100 گرم نيز وزن دارند قابل قطعه كردن شناخته نشده و آنها را بطور كامل مي كارند. بهر حال، غدد بزرگتر از حدود 280 گرم نيز براي قطعه كردن مناسب نيستند. زيرا قطعات حاصله درشت بوده و نيز ممكن است فاقد چشم بوده و يا تعداد بسياركمي چشم داشته باشند. معمولاً غددي كه بيش از 80 و تا حدود 280 گرم وزن دارند براي قطعه كردن مطلوب مي باشند. چنين غددي را دو، سه و يا چهار قطعه مي كنند(شكل 13 -7). به طوري كه هر قطعه حدود 35 تا 70 گرم وزن داشته باشد. اندازه مناسب قطعه به تعداد چشم روي غده و در نتيجه قطعه بريده شده بستگي دارد. تعداد چشم روي غده و فواصل آنها نيز به رقم بستگي زيادي دارد. غدد كامل قطعاتي با ميانگين وزن
50 گرم مطلوب بشمار مي روند. وجود دو تا سه چشم هر قطعه مناسب و مورد نظر مي باشد. اگرچه قطعات بريده شده درمقايسه با غدد كامل تعداد جوانه كمتري دارند، اما عمل بريدن سبب رفع خواب غده بذري مي شود و جوانه ها شروع به رشد مي كنند. بريدن بايد بنحوي انجام گيرد كه دفعات برش و سطح آن در حداقل ممكن باشد و قطعات مكعبي شكلي بوجود آيند. بزرگي سطح برش سبب مصرف انرژي براي ترميم سطح بريده شده ،مي شود و منطقه وسيعتري را براي نفوذ ميكروارگانيسم ها بوجود مي آورد. قطعات مكعبي شكل، نسبت وزن به سطح برش بيشتري داشته و براي كاشت با ماشين مناسب تر مي باشند. قطعات طويل، پهن، باريك، خيلي كوچك و يا خيلي بزرگ توسط دستگاه كاشت گرفته نشده و موجب پيدايش نقاط از دست رفته مي شوند. نقاط كاشت از دست رفته سبب غير يكنواختي رشد مي گردند. بدين لحاظ يكنواختي اندازه و شكل غدد قابل قطعه كردن بسيار مهم مي باشد. غدد مكعبي با اندازه ثابت و مشابه، توليد تراكم بوته كاملي به دليل كار بهتر دستگاه كاشت مي نمايند.
قطعه كردن ممكن است توسط كارگر و يا با ماشين انجام گيرد. كار با دست از نظر توجه به عدم توليد قطعات فاقد چشم مناسب است. زيرا مي توان بر حسب اندازه غده و توزيع چشمها، غدد را به دو، سه و يا چهار قسمت بريد، ولي كار با دست به زمان و هزينه بيشتري نياز دارد. دستگاه مكانيكي غده را به دو يا چهار قطعه تقسيم مي كنند. در هر حال، كارهاي برش بايد هر روز و نيز در صورت تغيير توده بذري مورد قطعه كردن، كاردها بايد ضد عفوني گردند. همچنين در صورت برخورد با غده آلوده به بيماري، بايد آن غده حذف شود و كارد ضد غفوني گردد و چنانچه درصد غده آلوده زياد باشد، لازم است آن توده حذف گردد. وسايل مورد استفاده براي قطعه كردن را مي توان با مايع سفيد كننده با غلظت 1 درصد از فرم تجاري حاوي 5 درصد ماده مؤثر يا مواد ضد عفوني كننده سبزيجات مانند روكال( به نسبت توصيه شده روي ظرف جهت سبزيجات) ضد عفوني كرد. وسايل مورد ضد عفوني بايد حدود 10
دقيقه در اين مواد باقي بماند. طي عمليات قطعه كردن و پس از آن ، بايد غده را از باد و آفتاب محفاظت كرد. سيب زميني قطعه شده و نيز غده كامل و قطعه نشده را بهتر است با قارچ هاي كشهائي مانند كاپتان( با غلظت 3 در هزار از پودر و تابل 50 درصد)، مانكوزب ( با غلظت 2 در هزار از پودرو تابل
80 درصد) و يا مايع سفيد كننده ( غلظت يك در هزار از فرم تجاري حاوي 5 در صد ماده مؤثر) ضد عفوني كرد. مدت نگاه داري غدد درمايع قارچ كش حدود 10 دقيقه مي باشد. غدد قطعه شده و
ضدعفوني شده را بايد در شرايط تشكيل پوست چوب پنبه اي قرار داد. دماي 12 تا 15 درجه سانتي گراد با رطوبت نسبي 85 تا 95 درصد براي مدت حداقل 3 روز براي منظور مناسب مي باشد. براي
تشكيل پوست چوب پنبه اي مي توان غدد را تا ارتفاع حدود 1 متر به صورت توده اي دردماي مورد نظردر انبار نگاه داري كرد و با هواي تازه و داراي رطوبت نسبي 90 تا 95 درصد تهويه كرد. پائين بودن رطوبت نسبي سبب توليد پوست نازكي در ناحيه بريده شده مي گردد كه به راحتي كنده مي شود. سرعت سبز شدن و رشد بخش هوائي و تعداد ساقه اصلي كه توليد مي شود بر عملكرد تأثير مي گذارند.اين خصوصيات تابعي از سن فيزيولوژيكي غدد و رفتار با غدد طي چند هفته قبل از كاشت مي باشند.به همين جهت غدد كامل و قطعه شده را (پس ازتشكيل پوسته چوب پنبه اي) بايد در شرايط پيش جوانه زني قرار داد تا سن فيزيولوژيكي غدد افزايش و جوانه ها شروع به رشد نمايند. در صورتي كه سن فيزيولوژيكي غدد بالا بوده و جوانه ها قبلاً شروع به رشد كرده اند، به نگاه داري در شرايط پيش جوانه زني نيازي ندارند. شرايط پيش جوانه زني نيز به سن فيزيولوژيكي غدد بستگي دارد. بنابراين زمان خارج سازي غدد از انبار يا سرد خانه بايد با دقت و با توجه به زمان مورد نياز براي آماده سازي غدد جهت كاشت انتخاب نمود. امتيازات پيش جوانه زني عبارتند از: ترميم زخمها، افزايش سن فيزيولوژيكي غدد، رشد تعداد بيشتري جوانه روي غدد و در نتيجه تراكم ساقه بالاتري در واحد سطح، تسريع سبزشدن، رشد سريع و اوليه بخشهاي هوائي، تسريع غده بندي، زود رسي، عملكرد بالاتر( بخصوص در كشتهاي دير هنگام و بكارگيري ارقام زود رس)، امكان تشخيص بوته هاي آلوده به بيماري و يا فاقد جوانه قبل از انجام كاشت، قدرت مقابله بهتر گياه در برابر بيماريها و در نهايت پوشش كاملتر و سريعتركانوپي، كه بخصوص در كشت بهاره نواحي با تابستان گرم براي خنك نگهداشتن خاك مهم است.
مدت نگاه داري غدد جوان در شرايط پيش جوانه زني تا 4 هفته مي رسد، ولي براي غدد ميان رس تا 2 هفته مي باشد. دماي محيط براي غدد جوان 10 تا 15 درجه سانتي گراد و براي غدد ميان رس 7تا 10 درجه سانتي گراد( بسته به سن غده) است. پس هر چه غده مسن تر باشد به دماي پائين تري نياز خواهدداشت. چنانچه سن فيزيولوژيكي غده ارزيابي نمي شود، ممكن است غدد را براي مدت 7 تا 10 روز در دماي 10 تا 15 درجه سانتي گراد قرار داد. وجود نور پراكنده و غير مستقيم طي دوران پيش جوانه زني مطلوب است. جوانه هائي كه در شرايط تاريكي رشد مي كنند ضعيف هستند و براي كاشت، بخصوص در شرايط مكانيزه مناسب نيستند. غددي كه در زير نور پيش جوانه زني مي شوند توليد جوانه هاي كوتاه، متراكم، محكم و سبز به طول كمتر از 1 سانتي مترمي كنند و در نتيجه به آسيب مكانيكي مقاومتر بوده و توليد گياه زودرس تري مي نمايند. جوانه هائي كه دراين شرايط توليد مي شوند حتي طولي بين 12 تا 18 ميلي متر پيدا مي كنند، آنقدر قوي و محكم هستند كه در ماشينهاي تمام خودكارآسيب زيادي ميبينند. دستگاههائي كه بطور نيمه مكانيزه كار كرده و توسط دست تغذيه مي شوند، آسيب مكانيكي كمتري بر جوانه ها وارد مي سازند. بطور كلي، جوانه هاي ضخيم، محكم و كوتاه به طول كمتر از 1 سانتي متر مطلوب مي باشند. نحوه نوردهي بستگي زيادي به امكانات دارد. در شرايطي كه مقدار زيادي غده براي كاشت آماده مي شوند، از محيطهائي با كنترل رطوبت، دما و لامپ فلورسنت براي پيش جواني زني استفاده بعمل مي آيد. يك روش ساده در كشت بهاره كه هوا خنك است، قرار دادن غده در جعبه هائي چوبي و پلاستيكي كوتاه به ارتفاع حدود 8 سانتي متر و عرض 16 سانتي متر و طول 75 سانتي متر مي باشد. جعبه ها را در محيط آزاد بر روي هم در يك تا چند رديف بنحوي قرار مي دهند كه نور در لابلاي جعبه ها و بين رديفها نفوذ نمايند. روي جعبه ها را با پلاستيك شفاف مي پوشانند. روش ساده تر ديگري براي كاشت بهاره قرار دادن غدد در كيسه هاي پلاستيكي سوراخ دار( سوراخهائي به قطر 5 ميلي متر به فاصله 5 سانتي متر از يكديگر) با قطر 40 تا 50 سانتي متر مي باشد. هر 3 تا
4 كيسه را مي توان در محلي آفتابگير از ناحيه رأس بنحوي به يكديگر تكيه داد كه نور در بين كيسه ها نفوذ نمايد. در صورتي كه هوا هنگام شب سرد مي شود، مي توان شبها روي كيسه را با
برزنت يا ورقه پلاستيك پوشانيد. چون غدد درون كيسه از نظر نورگيري در شرايط يكساني نيستند، از نظر تعداد و طول جوانه ها متفاوت خواهند بود. اين تفاوتها سبب غير يكنواختي سبز شدن مي گردد. واضح است كه همراه با ساده تر شدن روش، كنترل دما و رطوبت از دست مي رود و غير يكنواختي جوانه زني افزايش مي يابد. استفاده از محيطهاي كنترل شده براي آماده سازي غدد جهت كشت پائيزه الزامي مي باشد. بهر حال، مدت و شرايط پيش جوانه زني( از نظر دما و نور) بايد بنحوي انتخاب گردد كه جوانه ها شروع به رشد نمايند، ولي طويل نشوند. جوانه هاي طويل طي عمليات كاشت آسيب مي بينند و يا بطور كامل از روي غده جدا مي شوند، چنانچه سرعت رشد جوانه ها زياد باشد، لازم است دماي محيط را پائين آورده و يا سرعت تهويه را افزايش داد تا غدد خنك گردند.
ماشينهاي كاشت:
ماشينهاي مورد استفاده براي كاشت سيب زميني در سه گروه قرار مي گيرند. نوعي ماشينها مجهز به سوزنهاي نوك تيزي به طول چند سانتي متر هستند كه در غده يا قطعه غده فرو رفته، آن را گرفته و به شيار كاشت انتقال مي دهند. قطعات غده مكعبي شكل براي كاشت با اين دستگاهها مناسب مي باشند. اين دستگاهها از لحاظ خسارتي كه به غده وارد مي سازند نامناسب بشمار مي روند و مي توانند موجب گسترش بيماريها گردند. نوعي ديگر از ماشينها داراي فنجانهائي هستند كه غده يا قطعه غده را از مخزن دريافت مي دارند و به درون لوله سقوط رها مي كنند. اندازه و شكل غده كامل يا قطعه شده و نيز ميزان رشد و استحكام جوانه ها نقش مهمي در كارآئي اين ماشينها دارند. در صورتي كه قطعات يا غدد كامل خيلي كوچك باشند، دو قطعه در يك فنجان قرار مي گيرد و بر عكس، در صورتي كه قطعات يا غدد كامل درشت و يا طويل باشند، در فنجان قرار نمي گيرند و نقطه كاشت از دست خواهدرفت. البته مكانيسمهائي وجود دارد كه مي تواند
فنجانهائي خالي تشخيص داده و آنها را با مكانيسمهاي جنبي پر نمايد. جوانه هاي طويل يا شكننده طي حركت از مخزن به داخل فنجانها و از فنجانها به درون شيار كاشت، آسيب مي بينند. جوانه هاي ضخيمي به طول نزديك به 1 و تا حداكثر1/5 سانتي متر براي كاشت با اين دستگاهها مطلوب مي باشند. خطر توسعه بيماريها در اين ماشينها كمتر از ماشينهاي سوزني است. دستگاههايي كه با دست تغذيه مي شوند به كارگر نياز دارند، ولي شكل و اندازه غده در اين دستگاهها اهميت كمتري دارد. از سوي ديگر، چنانچه غده از ارتفاع زيادي به دورن شيار كاشت سقوط كند، احتمال آسيب به جوانه ها زياد خواهد بود. درهر حال، دستگاههاي كاشت سيب زميني مي توانند يك، دو يا چهار رديفه و به كودپاش نيز مجهز باشند. كود به صورت نواري و به كمك ديسك بازكننده شيار در يك يا دوطرف رديف كاشت قرار مي گيرد. شيار قرار گرفتن غده، توسط پاشنه اي كه روي آن بيلچه كوچكي سوارشده است باز مي شودو غده درون شيارقرار مي گيرد. دو ديسك مقعر متقابل خاك را روي غده ريخته و روي هر رديف كاشت يك پشته بوجود مي آورند. عمق شياري كه توسط ماشين كاشت يا كارگر بوجود مي آيد وغده در آن قرار مي گيرد بايد متناسب با فاصله رديف كاشت و بافت انتخاب گردد. در خاكهاي داراي بافت درشت تا متوسط، كه سله و مقاومت مكانيكي خاك زياد نيست، و نيز در شرايطي كه فاصله رديفهاي كاشت حدود 75 سانتي متر است و در نتيجه امكان ايجاد پشته هاي مرتفع وجود ندارد، عمق شيار بايد به اندازه اي باشد كه پس از قرار گرفتن غده درون شيار، فاصله سطح بالاي غده تا سطح خاك دست نخورده مجاور آن 3 تا 6 سانتي متر باشد. دراين صورت پس از پشته بندي، قطر لايه خاك روي غده به 10 تا 12 سانتي متر مي رسد. چنانچه بافت خاك نيمه سنگين تا سنگين است و گسترش رويشي رقم نيز زياد مي باشد، فاصله رديفهاي كاشت مي تواند زياد و تا حدود 90 سانتي متردر نظر گرفته شود. در اين شرايط شيار بايد سطحي باشد، به طوري كه پس از قرار گرفتن غده درون شيار، فاصله بالاي غده تا سطح خاك دست نخورده مجاور صفر تا 2 سانتي متر باشد. در اين صورت، پس از پشته بندي قطر لايه خاك روي غده به 12 تا حد اكثر 15 سانتي مترمي رسد. كاشت ممكن است با دست انجام گيرد. در زراعت سنتي، شيارها را به كمك بيل ايجاد مي كنند و غدد را درون شيارها توزيع مي نمايند. خاك را به كمك بيل روي غدد ريخته و ايجاد پشته مي كنند. ممكن است شيارهاي كاشت را توسط پاشنه هائي مجهزبه بيلچه هاي كوچك بوجودآورند كه به فواصل مورد نظر روي شاسي سوار شده اند. پس ازآن غدد را درون شيارها توزيع كرده و با استفاده از فاروهائي با ابعاد مناسب، خاك را روي غدد ريخته و ايجاد پشته مي نمايند. ماشينهائي كه در حال حاضر در ايران بكار گرفته مي شوند داراي فاصله رديفهاي كاشت 75 سانتي متري مي باشند. اين ماشينها براي خاكهاي سبك تا متوسط و نفوذپذيركه عمق كاشت 10 تا 12 سانتي متر به سهولت در آنها قابل حصول است، كاملاً مناسب مي باشند. در چنين خاكهائي و چنانچه عمق كاشت مناسب باشد، غدد مي توانند به ناحيه جويها نيز نفوذ نموده و در آن منطقه گسترش يابند. اما چنانچه عمق كاشت كافي نباشد، غدد در سطح خاك تشكيل مي شوند و سطح فوقاني غدد سطحي در معرض آفتاب قرار مي گيرد. كشاورزان براي جلوگيري از تابش آفتاب نسبت به خاك دهي پاي بوته ها اقدام مي كنند. اما خاك دهي پاي بوته ها نيز چندان موفقيت آميز نخواهد بود، زيرا در فاصله رديف 75 سانتي متر، خاك كافي براي ريختن به پاي بوته ها وجود نخواهد داشت. در خاكهاي نيمه سنگين تا سنگين با محدوديت نفوذ پذيري، حصول عمق كاشت كافي مشكل است. به علاوه قطر سله مي تواند زياد باشد. بنابراين فاصله رديف كاشت بيش از 75 سانتي متر درچنين
خاكهائي ممكن است مطلوب باشد. هدف آن است كه عمق كاشت مناسب قابل حصول باشد و غدد تشكيل شده بتوانند در محيط آزاد و نفوذ پذيرپشته بزرگ ايجاد شده و در زير خاك بخوبي
گسترش يابند. در چنين شرايطي به خاك دهي پاي بوته ها نيز نيازي نخواهد بود. اما اگر ميزان گسترش رويشي رقم محدود باشد( همانند رقم مارفونا)، نه تنها از فضاي تخصيص داده شده به بوته هاي هر رديف كاشت استفاده مناسبي بعمل نمي آيد، بلكه برخورد آفتاب به پشته ها سبب تشديد سله و اتلاف رطوبت خاك مي گردد. بنابراين در خاكهاي نيمه سنگين تا سنگين ساختمان
نامناسب، فاصله رديفهاي كاشت را فقط مي توان تاحدي كه پوشش زمين تا مرحله شروع گل دهي كامل مي شود، افزايش داد. بطور مثال، رقم كوزيما، در خاكهاي نيمه سنگين و در شرايط مناسبي كه گسترش رشد رويشي زيادي مي شود، عملكرد خوبي( بيش از 38 تن در هكتار) در فاصله رديف كاشت 90 تا 100 سانتي متر توليد مي نمايد. در حالي كه رقم مارفونا قادر به تكميل پوشش زمين در فاصله رديف كاشت 90 سانتي متر نيست. بنظر مي رسد دو عامل پوشش سطح خاك توسط گياه( كه خود تابعي از رقم و شرايط توليد است) وعمق كاشت قابل حصول( كه خود تابعي از بافت و ساختمان خاك و عمق خاك ورزي مي باشد) تعيين كننده فاصله رديف كاشت مناسب براي توليدسيب زميني باشند. اطلاعات موجود نشان مي دهد كه فاصله رديف كاشت 75 سانتي متر، در صورت مناسب بودن عمق كاشت و گسترش رشد رويشي كافي ، براي اكثر ارقام مورد كاشت در ايران ممكن است مطلوب باشد، زيرا پوشش سريع خاك از ايجاد سله هاي سخت جلوگيري مي كند. همچنين پوشش سريع و كامل خاك سبب بهره وري كامل از نورمي گردد و تلفات تبخيري را كاهش مي دهد. در شرايطي كه نامناسب بودن بافت و ساختمان خاك، عمق خاك ورزي و محدوديت گسترش رويشي بوته ها، تصميم گيري در رابطه با فاصله رديف كاشت را مشكل مي سازند، ممكن است از كاشت طرفين پشته هائي عريض به عرض مؤثر 75 تا 80 سانتي متر( فاصله وسط جوي تا وسط جوي حدود 140 سانتي متر) استفاده شود. لازم است بازده اين روش كاشت، بخصوص مديريت آبياري آن مورد بررسي قرار گيرد. وضعيت بستر در شرايط آبياري باراني بستگي زيادي به بافت خاك دارد. در خاكهاي داراي بافت ريز، مشابه آبياري سطحي عمل مي شود، با اين تفاوت كه شيار قرار دادن غده بذري بايد حدود 3 سانتي متر عميق تربوده تا پشته ارتفاع كمتري داشته باشد. با درشت تر شدن بافت خاك، مي توان
ارتفاع پشته را كاهش بيشتري داد. در هر حال، پشته بايد عريض باشد. در شرايط ديم، علاوه بر بافت خاك، ميزان بارندگي را نيز بايد در نظر گرفت. به نظر مي رسد كه در ساحل خزر، كشت مسطح و بدنبال آن خاك دهي در زمان سبز شدن تا اوايل شبز شدن جهت ايجاد پشته هاي كوتاه مناسب باشد. همانگونه كه قبلاً اشاره گرديد، عمق كاشت 10 تا 12 سانتي متر مطلوب است و بيش از 15 سانتي متر نامطلوب بشمار مي رود. در شرايط كشت پائيزه كه خاك گرم است و در كشت بهاره نواحي با زمستان كمي سرد كه خاك سريعاً گرم مي شود، اين عمق كاشت را ممكن است در زمان كاشت و بطور يكباره بدست آورد. در نواحي اقليمي با زمستان نيمه سرد تا سرد كه خاك در زمان كاشت سرد است،افزايش عمق كاشت سبب تأخير در سبز شدن مي گردد، احتمال وقوع بيماريها و پوسيدگي غدد را افزايش مي دهد و از قدرت رشدي بوته مي كاهد. در اين شرايط ممكن است از مقدار خاكي كه هنگام كاشت روي غدد مي ريزد كاست تا عمق كاشت 5 تا 8 سانتي متر بدست آيد. خاك دهي و ايجاد پشته قطور و عريض بهتر است با پيدايش آثار سبز شدن و قبل از خروج برگها بعمل آيد. در اين زمان خاك به اندازه كافي گرم شده است و خاك دهي موجب تأخير زيادي در سبزشدن نمي گردد. به علاوه تعداد كافي از گره هاي ساقه هوائي در زير خاك قرار خواهند گرفت. در بعضي مزارع خاك دهي در زمان كوتاهي پس از سبز شدن و در زماني كه ارتفاع رأس اولين برگ تا سطح زمين حدود 10 تا 15 سانتي مترباشد بعمل مي آيد. بطور كلي، هر چه خاك دهي پاي بوته ها با تأخير بيشتري انجام شود، خاك بيشتري روي برگها مي ريزد كه اين امر مي تواند نامطلوب باشد. كاشت نسبتاً سطحي و سپس خاك دهي در خاكهاي نيمه سنگين تا سنگين كه حصول عمق مناسب مشكل تر است و سبز شدن، در صورت كاشت عمقي با تأخير انجام مي شود و يا خاك در اثر وقوع باران ممكن است سله ببندد، اهميت بيشتري دارد و بايد با دقت بيشتري انجام شود. قبل از خاك دهي بايد خاك درون جوي را توسط چنگك گردان و يا پاشنه هاي كولتيواتور نرم نمود تا كلوخه ها روي پشته قرار نگيرند. براي خاك دهي مي توان از شيارسازهائي با فرم مناسب استفاده كرد تا به بدنه پشته هاي موجود آسيبي نرسد. توجه شود كه كمي عمق كاشت مي تواند به غير يكنواختي سبز شدن منجر گردد. همچنين طي دوران رشد غدد، وجود لايه اي از خاك موطوب در اطراف غدد از لحاظ حفاظت غدد از خشك و گرم شدن و تابش نور خورشيد ضرورت دارد تا رشد مناسبي از غدد بدست آيد. دماي بالاي خاك سبب آسيب بر رشد غدد مي شود. كلروفيل در بخشي از غده كه در معرض نور قرار مي گيرد تشكيل گرديده و سيب زميني سبزرنگ مي شود. در اين ناحيه ماده سمي سولانين نيز در تجمع مي يابد. بنابراين بخش سبزرنگ شده سيب زميني سمي است و نبايد مصرف شود. وجود رنگ سبز روي غده از بازار پسندي آن نيز مي كاهد.