هرس کردن ( پیراستن ) قسمت اول
مقدمه:
بيشتر گياهان باغباني بويژه چند ساله چوبي،اگر در شرايط محيطي مناسب بدون دخالت انسان رشد کنند، پس از چند سال ، تبديل به درختان يا درختچه هايي با شاخساره متراکم خواهند شد که چه از نظر ميزان و کيفيت باروري و چه از نظر شکل ظاهري مطلوب نخواهند بود.
در اينگونه گياهان شاخه ها ، مزاحم رشد يکديگر بوده، دچار پيچيدگي و خميدگي مي شوند.از سويي چون بدليل پر برگي، نور کافي به درون شاخساره گياه نمي رسدبه تدريج برگها و شاخه هاي وسطي شاخساره خشک مي شود و از بين ميرود و توليد گل و ميوه محدودبه سطح بيروني شاخساره گشته ، ميزان محصول کم مي گردد. براي جلوگيري از اين امر و ايجاد شکل و حالت مناسب در گياه ، بايد آن را پيرايش(هرس) و به نحوه دلخواه تربيت کرد.
به طور کلي پيراستن(هرس کردن) عبارتست از قطع کامل يا جزئي شاخه،ريشه،پوست، برگ و يا گل و ميوه به منظور تحت تاثير قرار دادن و هدايت نحوه رشد و باروري گياه . پيراستن يکي از عمليات مهم باغباني است که از حدود سه هزار سال پيش شناخته شده و مورد استفاده قرار ميگرفته است. دلايل و فوايد آن را مي توان به شرح زير خلاصه نمود:
1- حذف شاخه هاي مزاحم ،خشک شده ، آفت زده و مريض و شکسته جهت حفظ و تامين سلامت گياه.
2- ايجاد شرايط مناسب جهت ورود نور و هوا به درون شاخساره و خلوت کردن نقاط شلوغ و متراکم آن به منظور ايجاد امکان توليد محصول بيشترو مرغوبتر.
3- ايجاد شکل ويژه در شاخساره گياه،اين امر بويژه در ميوه کاري و نيز در شکل سازي گياهان جهت تزئين باغ و باغچه از اهميت خاصي برخوردار است.
4- ايجاد تعادل بين شاخساره و ريشه ، بويژه هنگام نشاء کاري و جابجا کردن گياه، جهت تضمين موفقيت و ايجاد امکان رشد اوليه سريعتر براي گياه.
5- جوان ساختن درختان مسن از طريق حذف شاخه هاي پير و وادار کردن درخت به توليد شاخه هاي جديد،جهت بالا بردن قدرت باردهي آن.
6- پيش يا پس انداختن باروري گياه و تنظيم گلدهي و ايجاد تعادل بين رشد رويشي و ميزان محصول و بالا بردن کيفيت فرآورده توليد شده.
7- محدود کردن رشد و کوتاه ساختن گياه براي تسهيل عملياتي مانند سمپاشي و برداشت محصول و نيز به دلايل تزئيني.
زمان پيرايش:
بسته به نوع گياه و هدف از پيرايش(هرس)،اين کار اين کار در دو موقع از سال انجام ميشود: يکي پيرايشي که در زمان رکود و خواب زمستانه انجام ميشود و پيرايش سياه يا زمستانه ناميده ميشودو ديگري پيرايشي که در دوره فعاليت گياه ، يعي هنگاميکه گياه داراي برگ و احيانا گل و ميوه است ، انجام ميگيرد و پيرايش سبز يا تابستانه ناميده ميشود.در مورد هر دو نوع پيرايش بايد به اين دونکته توجه نمود که اصولا پيرايش در هر زمان انجام شود ،باعث تاخير در باروري نهالهاي جوان و کم شدن محصول درختان بارور ميشود، بنابراين ،بايددر تمام انواع پيرايش جانب تعادل رعايت گردد و قطع اندامهاي گياه تنها به مقدار لازم و در نهايت احتياط انجام پذيرد.
پيرايش سياه يا زمستانه :
اين نوع پيرايش از آنجا که زماني انجام ميگيرد که گياه فاقد برگ و در حال رکود است بيشتر مرسومند چون اولا : در اين هنگام شاخه ها بدون پوشش و قابل مشاهده بوده و به راحتي مي توان به آنها دسترسي پيدا کرد و آنهايي را که بايد به طور کامل يا جزئي حذف شوند با ديدي باز برگزيد،ثانيا:چون گياه در اين زمان فعاليت زيستي چنداني نداردميزان آسب حاصل از پيرايش به حداقل کاهش مي يابد.از پيرايش هاي زمستانه ميتوان پيرايش هاي شکل دهي نهالهاي تازه کشت شده را نام برد.اين پيرايش ها مهمترين گام در تشکيل شاخه هاي اصلي درخت يا بوته آينده به شمار ميروند و در حقيقت مبنا و اساس شکل آينده گياه را تشکيل ميدهند. علاوه بر اين پيرايش ها ، حذف شاخه هاي آفت زده و مريض و شکسته نيز بايد در زمستان پيش از فعال شدن گياه ،انجام گيرد زيرا اين نوع شاخه هامعمولا پناهگاه و منبع انتشار آفات و امراض اند. پيرايش ديگري که بايد حتما در زمستان انجام گيرد پيرايش ريشه است.
پيرايش سبز يا تابستانه:
اين نوع پيرايش ها ، گرچه همگي به نام تابستانه خوانده مي شوند ولي در عمل بر حسب نوع ، ميتوان آنها را از اوايل بهار تا اواخر تابستان انجام داد. مهمترين پيرايش ها تابستانه عبارتند از: حذف گلها و ميوه هاي اضافي که کلا تنک کردن ناميده ميشود.ايجاد زخم بر روي پوست ساقه، حذف نرکها و پا جوشها، بريدن قسمتهاي انتهايي شاخه هاي تند رشد و پيرايش بوته هاي زينتي و بالاخره پيرايش برگ .
انواع پيرايش (هرس) :
همانطور که در قسمت پيشين گفته شد،بر حسب هدف پيرايش،ميتوان قسمتهاي مختلف گياه اعم از شاخه،ريشه،برگ ،پوست و گل و ميوه را بطور کامل يا جزئي حذف کرد. حذف هر يک از اين اعضاء بر روي رشد و باروري گياه در همان سال پيرايش و گاهي در طي چند سال بعد اثرات ويژه باقي مي گذارد که با گزينش زمان و شدت پيرايش مناسب ميتوان در شدت و ضعف اين اثرات دخالت ورزيد.
پيرايش ساقه :
در بين اعضاء مختلف يک گياه ،تعداد و نحوه رشد شاخه ها مهمترين عامل تعيين کننده در نحوه و اندازه پايداري آن در مقابل فشارهاي ناشي از وزن ميوه ،باد و برف و يخبندان زمستانه به شمارميرود.بعلاوه قرار گرفتن شاخه ها و زاويه آنها با تنه و شاخه هاي اصلي تر،به ميزان زيادي بر روي قدرت باروري گياه و تحمل آن در برابر شرايط نا مساعد جوي تاثير ميگذارد. به اين دلايل، در هنگام پيرايش شاخه هاي يک گياه بايد دقت زيادي به کار برد و همواره شکل و اندازه نهايي آن در نظر گرفت.
به طور کلي شاخه هاي يک گياه چوبي را مي توان به دو گروه بارور و نابارور تقسيم نمود.شاخه هاي نابارور عبارتند از:پاجوشها،نرک هاو شاخه هاي معمولي بي بار(فاقد گل و ميوه). شاخه هاي بارور عبارتند از:سيخک ها و شاخه هاي معمولي باردهنده(داراي گل و ميوه) اين هر دو گروه از رشد جوانه شاخه هاي معمولي نا بارور به وجود مي آيند.در برخي از گياهان ،مانند انگور،اين شاخه ها قبل از رشد داراي سرآغازه هاي گل هستندو پس از رشدگلشان باز ميشود.بعضي مانند هلو، درتابستان سال رشد،در جوانه هاي جانبي آنها سرآغازه هاي گل به وجود مي آيد که پس از زمستان گذراني، در بهار سال بعد تبديل به گل و ميوه ميشوند.در پيرايش شاخه هاي نابارور اصل بر اينست که تمام پاجوشها و نرک ها را در طول فصل رشد،همچنانکه به تدريج پديدار ميشوند از ته قطع کنند.البته در شرايط استثنايي، ميتوان اين شاخه ها را نگاه داشت و پاجوشها را به عنوان پايه پيوند و نرکها را(بوسيله چند سال سر زني و وادار ساختن به انشعاب و توليد جوانه گل) به عنوان شاخه بارور و يا شاخه حامل سيخک به کار گرفت. شاخه هاي معولي نا بارور را ، بر حسب موقعيت آنها، ميتوان در دوره استراحت گياه، به دو صورت سر زني يا حذف کامل پيرايش کرد.
در اينجا بايد در نظر داشت که معمولا در بهار سال بعد از پيرايش ،گياه که مقداري از شاخه ها و در نتيجه تعدادي از جوانه هاي خود را از دست داده، نيروي ذخيره خود را صرف رشد جوانه هاي باقيمانده ميکند و بدين ترتيب جوانه هايي که در شرايط معمولي ممکن بود رشد نکرده و به حالت راکد(خفته) يا جوانه نهفته در آيند،تبديل به شاخه ميشوند و موجب توليد شاخساره زياد و متراکم شدن شاخساره درخت مي گردند.در چنين حالتي، بايد تعدادي از اين شاخه هاي جديد را ، در زمستان سال بعد،به طور کامل حذف کرد و شمار باقيمانده را نيز سرزني و کوتاه کرد تا از رشد سريع و بدون انشعاب ،در نتيجه از ترکه اي شدن آنها جلوگيري کرده در ضمن ، براي رشد سال بعد تعداد کافي جوانه بر روي گياه باقي بماند.
پيرايش شاخه هاي بارور ،بستگي به طول عمر آنها دارد. به عنوان مثال ،شاخه هاي بارور معمولي بيش از يکبار توليد گل و ميوه نمي کنند،بنابر اين بايد در زمستان سالي که به بار نشسته اند پيراسته شوند. سيخک ها ، در گياهان مختلف، طول عمر هاي متفاوتي دارند ،مثلا در زرد آلو تا چهار سال ، در سيب ده سال تا بيست سال در گيلاس ده تا دوازده سال و گلابي حدود بيست سال عمر ميکند و پس از آن خشک مي شود. در اين هنگام بايد سيخکها را از طريق قطع شاخه حاملشان پيراست و گياه را وادار به توليد شاخه هاي جديدي کرد که هر کدام ، پس از چند سال ، بصورت شاخه هاي حامل سيخک هاي جوان بارور در مي آيند.
در هر پيرايش شاخه، براي اخذ فرم و شکل مطلوب و جلوگيري از رشد بي رويه و عقب افتادن باروري و کم شدن محصول سال بعد ، رعايت نکات زير ضروري است:
الف– در موقع حذف کامل يک شاخه،صرفنظر از قطر آن، بايد دقت شود که برشي که براي پيرايش داده ميشود در پايين ترين قسمت شاخه اي که قرار است حذف شود و به موازات تنه اصلي ايجاد شود، بطوريکه قسمتي از شاخه بريده شده بر روي تنه يا شاخه اصلي باقي نماند. اين امر باعث مي شود که سطح بريده شده ، سريعا توسط بافت پوششي پينه التيام يابد و راه نفوذ عوامل بيماري و پوسيدگي مسدود گردد.اگر برش به طور نا صحيح انجام شود،زايده اي از شاخه بريده شده بر روي درخت باقي خواهد ماند که ناخنک يا مهميز ناميده ميشود و به دليل رشد نکردن ، پس از مدتي ميميرد و مورد حمله شديد قارچها و باکتريهاي گند رو قرار ميگيرد و دچار پوسيدگي ميگردد.پوسيدگي به مرور در طول زايده پيشروي کرده ، به تنه درخت ميرسد و در نتيجه پس از چند سال درخت را پوک و تو خالي ميکند. اگر شاخه اي که قطع ميشود مسن و داراي قطر بيش تر از پنج سانتي متر باشد،بايد سطح بريده شده را با چسب باغباني که داراي سم قارچ کش باشد پوشاند تا به درخت فرصت کافي براي التيام داده شود و در عين حال از قسمتهاي مرکزي سطح بريده شده که قابليت ترميم ندارند مصون بمانند.اگر چسب در دسترس نبود ، ميتوان محل زخم را با محلول يک درصد کات کبود (سولفات مس) گند زدايي کرده ، سطح آنها را با گل رس پوشاند.البته چون خاکها اغلب آلوده هستند ممکن است گياه را آلوده کنند.
ب- هر گاه درختي چند سال پيرايش نشده باشد و يا بخواهيم از ارتفاع آن بکاهيم و در هر صورت پيرايشي شديد نياز است،اين کار بايد در طي چند سال انجام شود و به تدريج ، درخت به شکل و اندازه دلخواه در آيد. پيرايش شديد يکباره ،باعث خواهد شد که باروري درخت( درصورتيکه هنوز بارور نشده باشد)يک تا چند سال به عقب بيفتد و اگر بارور شده باشد،براي يک يا چند سال، به شدت کاهش يابدو حتي گهگاهي بطور کامل متوقف شود. اشکال ديگرپيرايش شديد يکباره اينست که گياه در سال بعد تعداد زيادي نرک توليد خواهد کرد که حذف آنها در طول فصل رشد کاري پر زحمت خواهد بود.
پ- در هنگام حذف کامل شاخه ها،بايد دقت داشت که هر چه زاويه اي که شاخه با تنه و يا شاخه حامل خود مي سازد به قائمه نزديکتر باشد، اين شاخه قويتر بوده ، رشد بهتري خواهد نمود و چنين زاويه اي در مقابل وزن ميوه و فشارهاي خارجي تحمل بيشتري خواهد داشت.بنابراين در هنگام پيرايش بايد در درجه اول شاخه هايي حذف شوند که با تنه يا شاخه حامل خود زاويه بسته تري ميسازند.و در نتيجه ضعيف تر هستند.
ت- در انشعابات دو شاخه اي ،آنهايي که قطر يکي از شاخه هايشان از ديگري کمتر است قويتر از آنهايي هستند که قطر آنها با هم مساوي است. بنابراين، بايد کوشش کرد که انشعابات دو شاخه اي که قطر انشعاب آنها يکسان نيست نگهداشته شوند.
ث- در هنگام سرزني معمولا يک سوم تا نصف انتهاي شاخه هاي طويل حذف مي شود .وضعيت محل برشي نسبت به اولين جوانه نزديک به آن در نحوه رشد شاخه و شکل درخت بسيار موثر است.به اين معني که اگر جوانه مذکور در قسمت فوقاني شاخه قرار گرفته باشددر اثر رشد، تبديل به شاخه اي خواهد شد که تقريبا به طور عمودي رشد کرده به بالاخواهد رفت.و اگر جوانه در زير شاخه قرار گرفته باشد بسيار نزديک به رشد افقي خواهد بود.با توجه به اين موضوع ميتوان با گزينش محل برش در پيرايش سرزني، شکل درخت و ميزان گسترش شاخساره آنرا کنترل کرد. يعني اگر هدف، متراکم کردن شاخساره درختي مثل هلو باشد که بطور طبيعي شاخساره اي گسترده دارد،بايد جوانه در قسمت فوقاني باقي گذاشته شود و بر عکس ،اگر هدف پخش و گسترده کردن شاخساره درختاني مثل سيب گلاب و انواع گلابي باشد،که بطور طبيعي رشد عمودي دارند،بايد جوانه قسمت زيرين باقي نگهداشته شود. در اينجا بايد به اين نکته اشاره کرد که هرچه يک شاخه عمودي تر باشد، چون شيره گياهي در آن راحت تر و سريعتر جريان مي يابد، رشد سريعتر و بيشتري نيز خواهند داشت که اين امر بويژه در نرکها که تقريبا همگي عمودي رشد ميکنند قابل مشاهده است.
در روي يک شاخه نيز رشد جوانه هايي که در سطح بالا قرار دارند معمولا از جوانه هاي زيرين بيشتر است و اين تفاوت رشد،هرچه شاخه حامل جوانه ها افقي تر باشد،چشمگير تر است. بنابراين گزينش محل برش علاوه بر هدايت نحوه رشد گياه، در ميزان رشدآن نيز موثر است.
ج- در گياهان باغباني و بويژه درختان ميوه، براي توليد محصول زياد و مرغوب بايد نور با شدت کافي به تمام نقاط و بويژه به قسمت هاي دروني آن برسد. براي اين منظور بايد در هنگام پيراستن سعي شود با حذف شاخه هاي اضافي، قسمتهاي مياني شاخساره در حدلازم و متعادل باز نگاهداشته شود. بويژه شاخه هايي بايد پيراسته شوند که بطور شيب دار و کج درون شاخساره رشد ميکنند و علاوه بر سايه اندازي، مزاحم ساير شاخه ها هم هستند.
چ- بسياري بيماريها و آفات ، در سطح يا درون شاخه هاي خشکيده ، زمستان گذراني ميکنند، از اين رو لازم است در تمام طول فصل سال و بويژه در زمستان، تمام شاخه ها ي شکسته وخشکيده بريده و سوزانيده شوند. اين عمل بخصوص در مبارزه با آفاتي مانند انواع چوبخوارها، پوست خوارهاو سوسک هاي شاخک بلند، از اهميت وافري بر خوردار است.
ح- گهگاه هنگام قطع شاخه هاي کلفت و سنگين ، پس از آنکه عمق برش به حدود نصف قطر شاخه رسيد، در اثر وزن زياد ،بقيه شاخه مي شکند و همراه خود قسمتي از پوست و چوب تنه را قطع و زخمي ميکند . براي جلوگيري از اين امر، که براي سلامتي گياه مضر است، بايد چنين شاخه هايي را با سه برش قطع کرد.
بدين ترتيب که اول برشي به عمق يک سوم تا نصف شاخه،از پايين به بالا،در فاصله حدود 10 سانتي متري شاخه ايجاد کرده، سپس برش دوم را چند سانتي متر بالاتر از برش اول ، از بالا به پايين ايجاد و شاخه را از تنه جدا ساخت.در مرحله سوم بايد زايده باقيمانده را که سبک است و خطر شکستن نداردبا يک برش از ته قطع کرد.برخي پيشنهاد ميکنند بهتر است ناخنک ناشي از پيرايش ، يکسال روي گياه باقي گذاشته شود،سپس درزمستان آينده حذف شود. دليل اين امر چنين ذکر ميشود که زخم هاي ناشي از پيرايش، موجب ميگردند که انتقال مواد،از ريشه به قسمتهاي بالايي شاخه بريده شده،مختل گردد و باعث ايجاد کمبود مواد در بالاي زخم شوند، وانگهي انتقال شيره پرورده را نيز از بالا به زير زخم محدود سازند که در هر دو صورت ، باقي گذاشتن ناخنک به درخت امکان مي دهد که بافت هاي آوندي خود را سريعتر ترميم کند. لازم به توضيح است که در اين حالت،در طول سال اول، پس از پيرايش،در صورتيکه سطح برش به طور مناسبي محافظت شود، خطر حمله قارچها و باکتريها به ناخنک و سرايت پوسيدگي به تنه ( که در قسمت الف آمد)چندان هم شديد نيست.