بیماری جرب معمولی سیب زمینی ( اسکب )
Scab Common
بیماری باکتریایی جرب معمولی سیب زمینی بیشتر در خاکهای خنثی تا کمی قلیایی، با بافتی شنی و سبک بروز نموده و بخصوص در سالهای خشک اهمیت دارد. عامل بیماری در خاکهای آلوده به مدت طولانی باقی میماند و از طریق غده های آلوده از یک منطقه به منطقهای دیگر انتشار پیدا میکند و یا از طریق خاک آلوده، باد، آب آبیاری و یا وسایل مکانیکی منتقل میشود. ممکن است از سیستم گوارشی جانوران عبور نموده و همراه با فضولات کودی آنها پراکنده شود. بیماری با ایجاد زخمهای سطحی بر روی غده ها و ریشه ها بیشتر از ارزش محصول میکاهد و باعث کاسته شدن از میزان محصول نمیشود. جربهای عمیق باعث هدر رفتن محصول به دلیل پوست گیری بیشتر شود. آمادگی غده های جوان به آلودگی بیشتر از غده های مسن است. جرب معمولي در غالب مناطق توليد سيب زميني وجود دارد. بيماري كاهش عملكرد معنيداري را شامل نميشود اما ميتواند كيفيت غده ها را به شدت پائين آورده و نشانه هاي بيماري تاثير معنيداري در كاهش رتبه بندي غده ها دارد. زخمهاي روي غده ها غالباً مورد حمله پوسيدگيهاي ثانويه انباري قرار نميگيرند بنابراين ، بيماري انبارداري محصول را تحت تاثير قرار نميدهد. نام جرب معمولي باعث تفكيك اين بيماري از جرب پودري ميگردد كه شيوع بسيار كمتري دارد. لفظ جرب اسيدي به جرب ناشي از برميگردد كه اسيديته پائين خاك را تحمل ميكند. ساير الفاظ مورد استفاده جهت تشريح جرب معمولي از قبيل جرب روزت، جرب شكوفنده و جرب حفره دار عموماً به نشانه هاي بيماري برميگردد .
نشانه های بيماري
نشانه های بيماري جرب معمولی سیب زمینی غالباً به غده هاي سیب زمینی محدود مي شود ، هر چند كه بيمارگر از استولن نيز گزارش شده است. غده هاي در حال رشد از طريق عدسكهاي جوان و همچنين از طريق روزنه هاي موجود در اپيدرم و قبل از تشكيل پريدرم مورد حمله قرار می گیرند . نشانه های اوليه بيماري شامل قهوه ای شدن شدن و انبساط ياخته ها (هيپرتروفي) ميباشد. زخمهاي روي غده هاي بالغ معمولاً گرد و به قطر 5 – 10 ميليمتر ميباشند اما ممكن است در مواردي شكل نامنظم به خود گرفته و به يكديگر بپيوندند. در زمان برداشت، زخمها معمولاً داراي بافت زبر بوده و به رنگ قهوه ای شدن مايل به زرد تا قهوه ای شدن تيره خواهند بود. زخمهاي جرب ممكن است سطحي (جرب روزت) ، كمي برجسته (جرب شكوفنده) یا گود (جرب حفره دار) باشند . اعتقاد بر اين است كه نوع زخم تحت تاثير قدرت تهاجم استرين آلوده كننده، مقاومت رقم سیب زمینی به جرب معمولي و شرايط محيطي باشد. همچنين بلوغ فيزيولوژيكي غده در زمان آلودگي ممكن است نوع زخم را تحت تاثير قرار دهد .
عاملين بيماري جرب معمولی سیب زمینی
سه گونه كاملاً شناخته شده Streptomyces به نامهای
• Streptomyces scabies ( thaxter ) Lambert & Loria
• S. turgidiscabies Takeuchi
• S. acidiscabies Lambert & Loria
عامل جرب معمولی سیب زمینی میباشند . Streptomyces spp باکتریهای غير معمولي بوده و با پرگنه رشته اي و ريخت شناسي متنوع يادآور قارچها هستند. آنها توليد ميسيليوم رويشي و رشته هاي هوايي ميكنند. رشته ها بعداً قطعه قطعه شده و به اسپور تبديل ميشوند. Streptomyces spp به علت داشتن رشته هايي با قطر خيلي كمتر نسبت به ميسيليومهاي قارچي (تقريباً يك ميكرومتر) و عدم وجود هسته از قارچها تفكيك ميشوند. اين سه گونه نه تنها از لحاظ نشانه های بيماري بلكه از لحاظ مكانيسم بيماريزايي نيز با يكديگر تفاوت دارند. هر سه گونه توليد تاكستومينها (thaxtomoins )ميكنند كه از خانواده فيتوتوكسينها بوده و در زمان توسعه بيماري ظاهر ميشو ند . اين توكسينها در غلظتهاي مناسب عامل ظهور نشانه های بيماري از قبيل هيپروتروفي و مرگ ياخته ها ميباشند. توكسين توليد شده توسط يك استرين Streptomyces مسئول پيشگويي بيمارزايي آن است . گونه هاي بيماريزا از طريق توليد رنگدانه، شكل و رنگ رشته هاي اسپوردهنده و توانايي استفاده از مجموعه قندها از يكديگر تفكيك ميشوند. Streptomyces scabies روي چندين محيط توليد زنجيره اسپورهاي فنري خاكستري رنگ و رنگدانه هاي قهوه ای مينمايد كه در محيط اطراف كلني نشت ميكند. S. acidiscabies توليد اسپورهاي هلويي رنگ در زنجيره هاي پيچ و خم دار ( تصویر 20 ) ميكند و در محيطهاي اختصاصي توليد رنگدانه هاي قرمز مينمايد. S. turgidiscabies توليد زنجيره اسپورهاي فنري خاكستري رنگ نموده و هيچ نوع رنگدانه اي توليد نمي شود ، با اين وجود اخيراً تستهاي بيماريزايي جهت شناسايي دقيق مورد نياز است. اكنون تكنيكهاي مبتني بر DNA توسعه يافته و ميتوانند قادر به شناسايي استرينها در سطح گونه باشند .گونه هاي بيماريزاي Streptomyces ، بلافاصله بعد از كشت سوسپانسيون بافت له شده زير زخمها روي محيط آگار، قابل جداسازي است. كشتها بايد بيش از 10 روز در دماي 28 درجه سانتيگراد روي يك محيط جامد و قبل از ظهور رشته هاي اسپوردهنده، رشد كنند. در صورت كشت روي آب آگار، اسپورزايي صورت گرفته اما رنگدانه توليد نميشود. جزئيات اطلاعات مربوط به جداسازي و مشخصات گونه هاي Streptomyces و تستهاي بيماريزايي آن در تحقيقات لوريا و همكاران آمده است . در اروپا و نقاط ديگر، گونه هاي ديگري ممكن است قادر به ايجاد نشانه های سطحي باشند كه به جرب زبر يا جرب مشبك روي غده هاي سیب زمینی برميگردد. بيمارگرهاي جرب مشبك همچنين به عنوان عامل پوسيدگي ريشه نيز عمل ميكنند بنابراين، ميتوانند عملكرد را كاهش دهند. گونه هاي Streptomyces عامل جرب زبر و مشبك نسبت به سه گونه تشريح شده قبلي، داراي مكانيسم بيماريزايي متفاوتي هستند. عموماً اطلاعات زيادي در مورد اكولوژي آنها وجود ندارد .
دامنه ميزباني جرب معمولی سیب زمینی
Streptomyces scabies ، S. acidiscabies ، S. turgidiscabies عامل جرب معمولي روي ريشه هاي بالايي چغندرقند، تربچه، كلم، شلغم، هويج و هويج وحشي هستند. نشانه های بيماري شبيه نشانه های بيماري ايجاد شده روي سیب زمینی است. بجز شلغم، در بقيه محصولات، اين بيماري در آمريكاي شمالي از اهميت اقتصادي برخوردار نيست. هر چند كه مطالعات نشان داده است كه اين گونه هاي بيماريزاي Streptomyces ميتوانند روي گياهچه بسياري از گياهان تكثير يابند
چرخه بيماري و همه گيرشناسي بیماری جرب معمولی سیب زمینی
Streptomyces scabies يك بيمارگر همه جايي ميباشد در حاليكه S. acidiscabies و S. turgidiscabies تنها به ترتيب از شماليترين نقاط ايالات متحده آمريكا و ژاپن گزارش شده اند. S. turgidiscabies نسبت به Streptomyces scabies داراي دامنه اسيديته محدودتري در خاك بوده و ظاهراً در خاك با اسيديته كمتر از پنج گزارش شده است. S. acidiscabies ميتواند در خاكهاي با اسيديته كمتر از پنج، باعث جرب اسيدي شود . گونه هاي بيماريزاي Streptomyces به صورت خاكزاد و بذرزاد عمل مي کنند . مايه تلقيح بذرزاد عامل پراكنش استرينه ها و گونه هاي بيماريزاي جديد ميباشد. هر چند كه مدارك موقتي نشان داده است كه استرپتومايسسهاي بيماريزا بعضي اوقات در خاكهاي غيرزراعي نيز يافت ميشوند. Streptomyces scabies ميتواند در گياهچه گونه هاي گياهي متمايز از قبيل گياهان دولپه و تك لپه ايجاد بيماري نمايد. نقش آلودگي گياهچه در بقاء عامل بيماري هنوز نامشخص است .
مديريت بیماری جرب معمولی سیب زمینی
مديريت بيماري جرب معمولی سیب زمینی خيلي مشكل است. شدت بيماري در مزارع مختلف متفاوت بوده و متغيير بودن شدت بيماري ظاهراً ربطي به آزمايشات خاك يا عمليات زراعي پيشين ندارد. شدت بيماري در طول فصول گرم و خشك (دماي خاك بالاي 22 درجه سانتيگراد) كه شرايط مناسبي براي رشد بيمارگر و توليد تاكسوتومين ها (thaxotomins ) بوده، افزايش مييابد. تحت چنين شرايطي، شدت بيماري حتي در ارقام با مقاومت بالا نيز ممكن است بالا برود. ممانعت از ورود بيمارگر به تركيبي از عمليات بستگي دارد .
• خودداري از كاشت غده هاي بذري جرب دار استرين هاي Streptomyces از لحاظ شدت بيماريزايي متفاوت بوده و كاشت غده هاي جربدار ممكن است باعث آلوده شدن مجدد مزرعه با استرين هاي شديداً بيماريزا گردد .
• خودداري از كاشت پي درپي زمين يك مزرعه . تناوب 3-4 ساله مفيد است. اين كار باعث كاهش وقوع جرب به يك سطح پايدار ميگردد اما به ندرت باعث حذف جمعيتهاي بيمارگر از خاك ميگردد. ( استفاده از یونجه و سویا در تناوب )
• مقاومت و حساسيت ارقام تاثير گذار بوده اما قادر به تعيين وقوع جرب و نوع زخمها نيست.
• ارقام سیب زمینی داراي مقاومت متفاوتي به جرب ميباشند اما هيچكدام از آنها در برابر بيماري ايمن نيستند .
• حفظ رطوبت مزرعه (در حد ظرفيت مزرعه) به مدت 4-6 هفته، در ابتداي تشكيل غده ها (متورم شدن استولن ها )
• خودداري از كاربرد مواد افزاينده اسيديته در خاك . (نگاه داشتن pH خاک بین ۵ تا 5.3 )
• عدم مصرف کودهای تازه حیوانی، خاکسترچوب و یا آهک زیاد و در مقابل استفاده از گوگرد در کاهش بیماری موثر است
• تيماركننده هاي بذري حاوي كاپتان و مانكوزب، از طريق كاهش سطح مايه تلقيح روي غده ها، تا حدي بيماري جرب معمولی سیب زمینی را كنترل مينمايد .