نام دیگر بیماری: پوسیدگی مغز گردو، باکتریوز
بیماری بلایت باکتریایی یکی از جدی ترین بیماری های برگ و میوه درخت گردو اسـت کـه بـــه خـــصوص در منـــاطق خنـــک و مرطـــوب بـــه شـــدت خـــسارتزا اســـت. عامـــل آن بـــاکتری Xanthomonas arboricola pv. juglandis است که فقـط بـه جـنس جـوگلانس حملـه میکند. این بیماری نخستین بار در سال ۱۸۸۸ توسط Brittle Bank گزارش شـد. Pierce در ســـال ۱۹۰۶ عامـــل بلایـــت گـــردو را جداســـازی و آن را Bacterium juglandis نامیـــد و Dowson در سال ۱۹۳۹ بر اساس خصوصیات بیمـاری زایـی Xanthomonas juglandis نامیــد. ســپس بــر اســاس نظــر کمیتــه طبقــه بنــدی بــاکتریهــای بیمــاری زای گیــاهی (۱۹۸۰) بــه Xanthomonas campestris pv. juglandis و براســاس نتــایج همولــوژی دی ان آ بــه Xanthomonas arboricola pv. juglandis تغییر نام پیـدا کـرد (Vauterin et al., .1995) این باکتری گرم منفی، میله ای شکل به ابعاد ۰/۴-۱/۵میکـرون، معمـولاً تکـی، هـوازی اجباری، کپسولدار و متحرک با یک تاژک قطبی است و کلنـیهـای زرد رنگـی بـر روی محـیط آگار غذایی ایجاد میکند. هیدرولیز چربـی و نـشاسته از مشخـصه هـای کلیـدی در تـشخیص ایـن جنس است.
با توجه به قدمت صنایع مربوط به گردو در فرانسه و صـادرات پیونـدک گـردو از ایـن کـشور بــه بــسیاری از منــاطق جهــان، ظــاهراً منــشاء بیمــاری بلایــت گــردو کــشور فرانــسه بــوده اســت امــا قدیمی ترین شرح آن مربوط به اسبورن و ساموئل از استرالیا در سـال ۱۹۲۲ مـی باشـد. ورمالـد در ســـال ۱۹۲۷ نـــشانه هـــای ایـــن بیمـــاری را روی میـــوه و بـــرگ گـــردو در ایـــستگاه تحقیقـــات ایــست مالینــگ در کنــت انگلــستان مــشاهده کــرد و در همــان ســال، حالــت شــدید آن تحــت نــام سرخــشکیدگی باکتریــایی در هاتفورشــایر انگلــستان شــایع شــد . آچــر در ســال ۱۹۲۷ شــیوع این بیماری را در باغات گردوی ایالت متحده گزارش و میزان خسارت آن بـه محـصول را تـا %۹۰ براورد کرد. بیماری بلایت باکتریایی گردو تـاکنون در کـشورهای فرانـسه، شـیلی، بریتانیـا، هلنـد، ایتالیا، رومانی، روسـیه، آفریقـای جنـوبی، سـوئیس، ایـالات متحـده، کانـادا، مکزیـک، اسـترالیا و زولاندنو و غرب هند دیده شده است. در ایران، برای اولین بار در سال ۱۳۲۶ توسط اسفندیاری در منــاطق آمــل، بابــل و رشــت مــشاهده شــد . امــانی در ســال ۱۳۵۶ بــاکتری عامــل را از تاکــستان قــزوین جــدا کــرد و تــشخیص داد. ســپس شــیوع بلایــت گــردو در اســتانهــای همدان، تهران، مرکزی، آذربایجان شـرقی، اردبیـل، گـیلان، مازنـدران، گلـستان، لرسـتان، زنجـان و ایــلام گـزارش شـد. این بیماری در باغات گردوی استان های آذربایجان غربـی، کرمانـشاه و کردسـتان نیـز دیـده شـده است (نگارنده). بیماری بلایت باکتریائی از مهمترین بیماری های گـردو اسـت و خـسارت آن بـه خـصوص در اروپای مرکزی و ایالات متحده بسیار بالا و بیش از مجموع خسارت های سایر بیماریهـای گـردو است. خسارت این بیماری در آمریکای غربی در سال ۱۹۷۶ به بیش از ۲٫۲ میلیـون دلار رسـید. در صورت عدم مبارزه شیمیایی در بهارهای گرم و مرطوب، میزان خسارت میوه به %۵۰-۸۰ میرسـد و گاهی حتی یک گردوی سـالم روی درخـت بـاقی نمـی گـذارد. میـزان خـسارت آن در شـمال کالیفرنیا در سالهای پر باران تا %۶۰ و در نیوزیلند %۴۰ برآورد شـده اسـت. در مجمـوع، حـداقل خسارت سالیانه میوه بدون احتساب خسارت مقادیر ناشی از ریزش اولیه میـوه هـای نـارس کـه غیـر قابل اندازه گیری است، %۱۰ براورد میگردد.
نشانه های بیماری
کلیه بافتهای سبز درخت گردو به بیماری بلایت باکتریایی حساس هستند. خـصوصیت کلـی این بیماری ایجاد لکه های سیاه نکروزه بر روی برگ، میوه و شاخه های سبز است و گلهـای نـر و ماده را نیز آلوده میکند. در برگ، باکتری به کلیه بافتها اعـم از رگبـرگ هـای اصـلی و فرعـی، پارانشیم و دمبرگ حمله میکند. علائم بیماری در پارانشیم به صورت لکه های قهوه ای-سیاه چنـد میلیمتری که با هاله زرد رنگی احاطه شده اند دیده میشود (شکل -۱راست) کـه سـپس نکـروزه، قهوه ای و خشک میشوند. در مواردی، بیماری به حاشیه برگهای جوان صدمه می زند و موجـب بد شکلی آنها میشود (شکل -۱ چپ). همچنین خطوط سیاه رنگی در رگبرگ ها ایجاد میکند. برگهای آلوده اغلب روی درخت باقی مانده و منبـع آلـودگیهـای تـازه مـیشـوند. در شـاتون .باکتری دانه های گرده را آلوده میکند و با آلوده کـردن بـساک هـا و محـور گـل آذیـن، موجـب چروکیدگی، سیاهی و ریزش شاتون می شود.
هر چه بافت جوان تر باشد، به این بیماری حساستر است و چوب دو ساله کاملاً متحمل است. در شاخه های جوان، سبز، آبدار و ترد، لکه های سیاه چند سانتیمتری ایجاد مـیشـود. ایـن لکـه هـا معمولاً سطحی هستند اما گاهی به مغز شاخه نفـوذ کـرده تبـدیل بـه شـانکر مـیشـوند. شـانکرهای کمربندی، شاخه بالا دست خود را میخشکانند. در موارد معدودی، لکه ها از سرشاخه شروع می شوند و با حمله محدود سیستمیک، چند سانتیمتر از سرشاخه را از بین میبرند. در شرایط مرطوب قطرات اوز از لکه ها تراوش میکند که به عنوان یکی از منابع مایه تلقیح عمل میکند. این قطرات بسیار ریز بوده و با چشم غیر مسلح قابل رویت نیستند. بیماری بلایت میتواند میوه را در مراحل گل و میوه نارس مورد هجـوم قـرار دهـد امـا نمـی تواند به میوه کامل صدمه بزند. در میوه، موجب چروکیدگی گل، ریزش میوه نارس و تشکیل لکه های سیاه، آبسوخته و فرو رفته در پوست سبز می شود (شکل .(۲ ایـن لکـه هـاعمومـاً کوچـک و پراکنده اند اما گاهی به هم میپیوندنـد و سـطح وسـیعی از پوسـت سـبز را دربـرمـیگیرنـد. شـدت خسارت به زمان آلودگی بستگی دارد. میوه هایی که در اوایل بهار آلوده شوندمعمولاً، میریزند و گاهی به حدی ریزش شدید است که زمین پوشیده از میوه هـای نـارس مـیشـود. اکثـر میـوه هـای نارس آلوده ای که بر روی درخت باقی مـی ماننـد، دارای لکـه هـای انتهـایی (در ناحیـه گلگـاه) و گاهی جانبی (در هر ناحیه) می شوند. شدت خسارت به مغز میوه به وضعیت بـستن پوسـت چـوبی میوه در زمان آلودگی بستگی دارد. آلودگی قبل از بستن پوسـت چـوبی موجـب ریـزش میـوه یـا سیاهی، پوکی و چروکیدگی مغز آن میشود (شکل ۲ ) . چنین میوه هایی غیر قابل استفاده هستند و عموماً به کرم پرتقال ناول مبتلا میشوند. در آلودگی های بعد از بستن پوست چوبی، فقط پوست مغز تیره میشود و میوه هنوز قابل مصرف است. کرم سیب و آفتاب سوختگی نیـز موجـب سـیاهی پوست سبز میوه می شوند اما وجود فضولات لارو کرم سیب و محدود بودن ناحیه آفتابسوخته به سمت تابش خورشید، موجب تشخیص این دو عارضه از بلایت می شود.
چرخه بیماری
باکتری عامل بلایت در درون یا بر سطح جوانه شـاتون، و احتمـالاً شـاخه هـای آلـوده زمـستان گــذرانی مــیکنــد و هــمزمــان بــا آغــاز رشــد رویــشی در اوایــل بهــار، شــروع بــه فعالیــت و تکثیــر می نماید. لذا برگ ها، شاخه ها و شاتونهای تازه روئیده از جوانه های آلـوده، آلـوده بـوده و منبـع اصلی آلودگی اولیه هستند (شکل .(۳ باکتری عامل توسط باران، حشرات و گرده آلـوده بـه سـایر بافتهای سبز درخت انتشار می یابد. گرده های آلوده بر روی کلاله گل مـاده، مـستقر مـیشـوند و میوه روئیده از کلاله آلوده، آلوده است. گرده های آلوده احتمالاً در آلوده سازی بـرگ نیـز نقـش دارند. نفوذ باکتری از راه منافذ طبیعی صورت میگیرد و پس از تکثیر درون بافت هـای حـساس، مایه تلقیح لازم برای چرخه های ثانوی بیماری ایجـاد مـیشـود. هـمزمـان، بـاکتری در جوانـه هـا و شــاتونهــای در حــال تکــوین نیــز مــستقر مــیشــود تــا منبــع مایــه تلقــیح ســال رویــشی بعــد گــردد . راه اصلی انتشار ایـن بیمـاری بـاران اسـت و بـاکتری X.a. pv. juglandis تنهـا زمـانی قـادر به آلوده سازی است که بتواند در آب آزاد شنا کند. از این رو بلایت در بهارهای پر باران شدیدتر است. سایر اشکال رطوبت (مانند مه و شبنم)، آبیاری بارانی و حشرات نیـز در انتـشار ایـن بـاکتری نقش دارند. لارو سن اول کرم پروانه سیب میتواند باکتری را به ناحیه گلگـاه میـوه تلقـیح کنـد. همچنین سوراخهایی که هنگام تخمگذاری توسط مگس میوه در پوست سبز میوه ایجاد میشود، میتواند راه ورود باکتری باشد. بعضی بند پایان بـاکتری را روی پاهـا و قطعـات رانـی و بعـضی از طریق نیش خود حمل و به بافتهای سالم میرسانند.
کنترل بلایت
اقدامات زراعی
از زیاده روی در آبیاری، آبیاری طریق بارانی و خیس کردن کلی یـا جزیـی تـاج درخـت کـه موجب افزایش رطوبت هوای باغ میشوند، خودداری کنید. بهتر است از سیستمهای آبیاری تحت فشار با دو لوپ دایره ای به فواصل نیم متر و یک متر از درخت در سایه انـداز اسـتفاده شـود. هـرس درختان در فصل رویشی موجب بالا رفتن جریان هوا در لابـلای شـاخه هـا و کـاهش رطوبـت هـوا میشود. شاخه های آلوده به بلایت باید بریده و سوزانده شوند. به منظور جلوگیری از ورود بیمـاری بلایت به باغ باید از نهال، پیوندک و پایه های سالم و گواهی شده استفاده کرد.
کاشت ارقام مقاوم
یکی از مهمترین راههای کنترل بیمـاری بلایـت گـردو، کاشـت ارقـام و ژنوتیـپ هـای مقـاوم یـــا متحمـــل اســـت. ایـــن بیمـــاری بـــه تمـــام گونـــه هـــای جـــنس جـــوگلانس شـــامل انـــواع گــردوی ایرانــی، گــردوی ســیاه شــرقی، گــردوی ســیاه جنــوبی، گــردوی ژاپنــی و گــردوی خاکــستری (یــا روغنــی) حملــه مــیکنــد. امــا میــزان مقاومــت نــسبی ارقــام بــه آن متفــاوت اســت . نتایج آزمایشات انجام شده در موسـسه تحقیقـات اصـلاح نهال و بذر نیز نشان می دهد که رقم Serr نسبت به ارقام Hartley و Fronqute, Chandler pedro مقاومت کمتری به این بیماری نشان میدهد . عـلاوه بـر مقاومت ذاتی، ارقام دیر گل نیز بواسطه فرار از بیماری، کمتر خسارت مـی بیننـد و اصـولاً یکـی از ملاکهای انتخاب ارقام مقاوم به بلایت، دیرگل بودن آنها است. میزان تمایـل ارقـام در رد بافـت آلوده (مانند ریزش میوه نارس آلوده) نیزظاهراً نوعی مکانیسم دفاعی برای کاهش مایه تلقیح است که میتواند در برنامه های به گزینی مد نظر قرار بگیرد.
مبارزه شیمیایی
محور اصلی کنترل بیماری بلایت گردو مبارزه شیمیایی با استفاده از سموم حفاظتی مسی است و سم سیستمیک موثری شناخته نشده است. منبع آلودگی اولیه، بـرگهـا و شـاتونهـای روئیـده از جوانه های آلوده است و چون سموم حفاظتی به بـاکتریهـای مـستقر در درون شـاتون و جوانـه هـا (حداقل ۱۰۴-۱۰۵ باکتری در هر جوانه آلوده) دسترسی ندارند، ضروری است کلیه بافت های تازه روئیده به طور کامل محلول پاشی شوند. به همین دلیل است که در مناطق مستعد بیمـاری، چنـدین نوبت متوالی محلولپاشی ضرورت دارد. در برنامه استاندارد (اروپای غربی) ۷ نوبت محلولپاشی صورت میگیرد که سه نوبـت اول آن در مراحل تورم جوانه، قبل از گلدهی و ابتدای تشکیل میوه و سپس بر اساس میزان بارندگی، سایر مراحل با فواصل ۷-۱۴ روز انجام میشوند. در روش تقلیل یافته (ایالات متحده)، چهار نوبت آخـر انجام نمی شـود. نتـایج آخـرین یافتـه هـا نـشان مـیدهـد کـه چـون منبـع اصـلی مایـه اولیـه تلقـیح برگ های روئیده از جوانه های آلوده است، مناسب ترین زمان نوبت اول محلولپاشی زمانی اسـت که جوانه های برگ در مرحله Prayer هستند که مصادف با ۷ روز پس از تورم جوانـه انتهـایی اسـت (شکل ۴ ) . زیرا باکتری در فلسهای بیرونی جوانه های برگ استقرار دارد و ضروری اسـت قبـل از انتشار آن به فلسهای درونی یا سایر بخشهای گیاه، نوبت اول محلول پاشی انجـام شـود. محلـول پاشی نوبت دوم ۵-۷ روز بعد از نوبت اول و به منظور کنترل باکتری در مابقی فلس هـای بـاز شـده انجام میشود.
در کلیه برنامه های محلولپاشی، نوبتهای اول تا سوم بـسیار ضـروری هـستند و نبایـد بـه دلیـل خطر گیاهسوزی سموم مسی به خصوص بردو، به تعویق بیفتند. نوبـت اول محلـول پاشـی در زمـان تورم جوانه انجام می شود. نوبت دوم قبل از باز شدن کلاله حـداکثر %۱ گـل هـا انجـام مـی شـود (حدود پانزده تا سی روز بعد از نوبت اول) و اگر تا مرحله گلدهی عقب بیفتد، ذرات مس بر روی کلاله ها نشسته و مانع رشد دانه گرده میشوند. در نتیجه میوه تشکیل نمیشـود یـا بـه فاصـله کمـی پس از تشکیل، میریزد. نوبت سوم محلول پاشی ۱۵ روز پـس از نوبـت دوم و در ابتـدای مرحلـه تشکیل میوه انجام میشود. نوبت های چهارم تا هفتم در صورت نیاز با فواصل ۲۰-۳۰ روز پـس از تشکیل میوه انجام می شوند. از آنجائیکه مهمترین عامل توسـعه بیمـاری بلایـت، وجـود آب آزاد اسـت، لازم اسـت کـه درختان تازه برگ داده قبل و بعد از بارندگیهای شدید یا بارندگیهای ملایـم ولـی طـولانی نیـز محلول پاشی شوند. غلظت مس در طی ۳-۴ روز پس از بـاران شـدید ( ۴۰-۹۰ میلـی متـر) بـه زیـر سطح کشنده می رسد که به معنی عدم حفاظت درخت است. مدل پیش آگاهی بلایت گـردو بـا استفاده از اطلاعات مربوط به رطوبت، حـرارت و ریخـت شناسـی درخـت، بهتـرین زمـان محلـول پاشی را تعیین میکند. سموم رایج در کنترل بیماری بلایت شامل اکسی کلرور مس و ترکیب بردو هستند. در ایالات متحده، نیوزیلند و فرانسه، ترجیحاً از اکسی کلرور مس و سپس از ترکیب بردو اسـتفاده مـی شـود. آنتی بیوتیک استرپتومایسین نیز موثر است اما موجب کاهش قدرت جوانه زنی دانه گرده و ریـزش میوه میشود. ترکیبات روی نیز موثرند اما برای درخت سمی هستند. با وجودیکه افـزودن آهـک به روی، سمیت آن را کاهش می دهد، اختلاط این دو دشوار اسـت و نـوک سـم پـاش را مـسدود میکند. در ایران، با توجه به پایین بودن رطوبت نـسبی در بـسیاری از منـاطق کـشور، حـداقل دو نوبـت محلول پاشی با اکسی کلرور مس یا هیدروکسید مس، نوبت اول قبل از باز شدن کامل جوانه هـای گل و برگ ( ۳ در هزار) و نوبـت دوم پـس از خاتمـه مرحلـه گـل( ۲ در هـزار) توصـیه مـی شـود. همچنین میتوان از ترکیب بردو (%۲ ) استفاده کرد. به منظور کاهش سوختگی %۱ روغن به ترکیـب فوق اضافه میشود . معمولاً حجم محلول مصرفی در یک باغ گردوی بـالغ بـین ۸۰۰-۱۰۰۰ لیتـر و در باغات جوان ۳۰۰-۵۰۰ لیتر در هکتار است. با وجودیکه سموم مسی تنها سموم موثر بر روی بلایت گردو هستند، اما در بافتهـای تـازه و ترد گیاه ایجاد گیاهسوزی مـیکننـد. خطـر گیـاهسـوزی ترکیـب بـردو در روزهـای خـشک و داغ افزایش مییابد. کاربرد طولانی مدت این سموم موجب بالا رفتن سطح مس در خاک و در نتیجـه، کاهش محصول، مستعد شدن میوه به نکروز، کاهش جذب ازت و عدم تعادل در محتوای پلیفنلی درختان گردو میشود. در باغات گردوی ایالات متحده و فرانسه، محلول پاشی شدید سموم مـسی موجب ظهور سویه های X.a.pv. juglandis مقاوم به مس شده و کشاورزان ناگزیر به افزودن مانکس۱ (سم مجاز در باغداری ارگانیک) یا مانب به مس (۴٫۲۵ لیتر مـانکس در هکتـار بـه ازای ۴٫۵ کیلو مس) شده اند.
کنترل بیولوژیک
در نیوزیلند، بیماری بلایت با استفاده از فاژهای جدا شـده از خـاک پیرامـون و بـرگ درخـت گـردو بـا موفقیـت کنتـرل شـده اسـت .(McNeil et al., 2001) یکـی از مهـمتـرین مزایـای باکتریوفاژها، اختصاصیت بالای آن ها است که تنها روی میزبان اختصاصی خود موثر هستند.