عنوان مقاله : جهاد، خودکفایی و امنیت غذایی

1- مجتبی پالوج؛ 2- اسماعیل سعیدنیا؛ 3- علیرضا جیران

 

چکیده:

قضاوت درباره پدیده‌ها بر اساس تاثیر آنها بر بسط قابلیت‌هایی است که جامعه از آن منتفع می‌شود، از این منظر مدیریت جهادی به عنوان پدیده‌ای تأثیرگذار قابل بررسی و تحلیل است. این پدیده حاصل تعالیم الهی و انسان‌ساز اسلام است که در جریان دو رویداد تاریخی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عینیت یافت و موفقیتها و فرصت‌هایی در عرصه‌های مختلف مدیریتی کشور ایجاد نمود، اما گسترش آن تداوم نیافت. استقلال و امنیت کشور از جمله هدف‌های مقدسی هستند که در عرصه‌ی مدیریت جهادی جایگاه مهمی را به خود اختصاص می‌دهند. زیر حوزه‌های اهداف فوق شامل مفاهیم کلیدی ” خودکفایی” و “امنیت غذایی” می‌باشند که به طور جدی مورد توجه مدیریت جهادی قرار گرفته‌اند. مدیریت جهادی با حذف یا کاهش فرآیندهای دیوانسالارانه‌ی زاید و تکیه به عواطف ایمانی و منافع ملی، مفاهیم پیش‌گفته را پی گرفت و به نتایج قابل توجهی دست یافت. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش تولید و تأمین غذای کافی مرهون راهبردها، روش‌ها و فضایی است که در قالب مدیریت جهادی ایجاد شده است، به طوری‌که دسترسی به نتایج بدست آمده در شرایطی غیر از این با صرف هزینه‌ها و انرژی بسیار بیشتری امکان وقوع داشت. مدیریت جهادی با اتکاء به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی و حذف موانع و محدودیت‌ها فرصت‌های گسترده‌ای در عرصه تولید و خودکفایی بخش کشاورزی فراهم نمود و با ارتقاء قابل ملاحظه ضریب امنیت غذایی، به اقتدار و استقلال کشور و امنیت ملی کمک شایان توجهی نموده است. بررسی روند تولید محصولات کشاورزی پس از تشکیل جهاد که همزاد انقلاب اسلامی است، بویژه در دهه‌ی اول حاکی از موفقیت‌های زایدالوصف بوده و کارآمدی مدیریت جهادی در عرصه خود کفایی و امنیت غذایی را نشان می‌دهد. مدیریت جهادی در یک فرایند میان مدت، فرصتهای بسیار مناسبی را برای دستیابی به خود کفایی در محصولات دامی فراهم آورده و موجب ایجاد امنیت غذایی بویژه از منظر ارتقاء کیفیت و حرکت به سمت امنیت غذایی از جنبه « سیری سلولی » شده است، ضمن اینکه سایر نتایج تبعی آن از قبیل ایجاد فرصت‌های شغلی،فقرزدایی و زمینه‌سازی برای توسعه روستایی را نباید از یاد برد. همسو با این اقدامات و انتشار فنآوری‌های تا حد امکان مناسب و ارتقاء دانش فنی تولیدکنندگان، افزایش بهره‌وری مورد توجه قرار گرفت و منافع این دستاوردها، نصیب تولیدکنندگان و جامعه گردید. به همین سبب انگیزه‌های لازم برای مشارکت در فعالیت‌های تولیدی شتاب گرفت. با تجارب حاصل از خودکفایی در محصولات دامی، و با تغییرات ساختاری ایجاد شده، افزایش تولید و دستیابی به امنیت غذایی محصولات اساسی زراعی هدف‌گذاری گردید. مدیریت جهادی با راهبردی مشخص و انتخاب آگاهانه سیاست‌ها و راهکارهای اجرایی، فرصت‌های مناسبی در بخش تولید، خلق نموده است و با همسو کردن منافع مردم با منافع ملی، خود را متعهد به سیاست‌های اعلامی برای توسعه بخش نموده است و از این رهگذر مدیران کارآمد، خلاق و آزموده تربیت نمود که در عرصه‌های مختلف مشغول به فعالیت شده‌اند. لذا در این مقاله تلاش شده است نقش مدیریت جهادی صرفاً در ایجاد بسترهای مناسب برای خودکفایی و امنیت غذایی، استقلال و امنیت ملی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و سایر موارد که در جای خود حایز اهمیت است در مطالعات دیگری بررسی گردد.

مفاهیم و اصطلاحات:

مدیریت جهادی: اندیشه، تفکر خلاق و تدبر در چگونگی سعادت و تکامل بشر و کرامت انسان ها، اداره جامعه با ارزش های بر گرفته از منابع وحی و تعالیم انبیاء ، توسعه کشور بر پایه عقلانیت و فضیلت اخلاقی، تخصص و تعهد با کار و تلاش هوشمندانه می باشد.

خودکفایی:

توانایی نظام سیاسی کشور در استفاده از پتانسیل ها و ظرفیت های ملی در قلمرو سرزمینی خود در تولید سبد مطلوب و مناسبی از محصولات برای تأمین غذای کافی می با شد.

امنیت غذایی:

دسترسی فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی همه مردم در تمام زمان ها به مواد غذایی کافی و سالم به طوری که نیازهای غذایی و ترجیحات غذایی آنها برای یک زندگی سالم و فعال برآورده گردد.

مبانی ایدئولوژیکی حکومت و وظایف دولت:

دین اسلام این واقعیت را که در جامعه اسلامی باید حکومتی وجود داشته باشد قطعی تلقی نموده است (عمید زنجانی، 1362 ص 156)[1] طبیعی است که اسلام برای فعلیت بخشیدن به اهداف عالیه خویش در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیازمند وجود دولت است. نظام اداری بنا به تصریح قانون اساسی باید مبانی الهی داشته باشد و ساختار،تشکیلات، اهداف و مأموریتها، خط مشی و سیاست ها همه در راستای استقرار حکومت الهی باشند. برداشت کلی حاکم بر قانون اساسی و قوانین کشور چنین می‌باشد که نظم می‌بایست مبنایی مذهبی و ایدئولوژیک داشته و در تلاش برای پیدایی ساز و کارهای متناسب با این مبانی باشد (سازمان برنامه و بودجه، 1379)[2]. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران[3] اداره جامعه، دستیابی به اهداف مصرح در آن و فراهم آوردن مقدمات تعالی به عهده دولت گذاشته است و شیوه حکومت را مطابق با موازین فکری و جهان بینی اصیل اسلامی می‌داند. در اصل سوم قانون اساسی آمده است ،دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر بکار برد:

ü     طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب

ü     ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور

ü     پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه

ü     تأمین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها

 

در ادامه به چند مورد از ضرورت های و نقش دولت پرداخته می‌شود:

تشکیل حکومت جهانی و وحدت اسلامی

در اصل یازدهم قانون اساسی آمده است: همه مسلمانان یک امت‌اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. می توان گفت که وحدت مسلمانان بدون کوشش دولت میسر نمی‌شود اسلام دین وحدت است و در نصوص فراوان مسلمانان را به وحدت و اتحاد دعوت می‌کند و از پراکندگی و اختلاف بر حذر می‌دارد، عینیت اسلام روی دو کلمه استوار شده است «کلمه توحید» – «توحید کلمه» (سبحانی 1363)[4]

در اصل یکصد و پنجاه و چهارم اشاره شده است: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد. « جهاد » نهادی توسعه‌ای برای این اهداف و به ویژه وحدت، استقلال و آزادی و عدل می‌باشد و عملکرد آن مؤید این واقعیت است.

وظایف مردم و دولت در قبال هم :

در دولت اسلامی افراد هر جامعه نسبت به یکدیگر و نسبت به دولت حق و وظایفی دارند، رابطه صلاح و فساد وجامعه و دولت پیوندی قوی و متقابل دارد. در اصل هشتم قانون اساسی آمده است: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر و مردم نسبت به دولت و… است. در واقع شعار « همه با هم جهادسازندگی » تحقق عینی این اصل است.

رفاه اجتماعی، عدالت و…:

اسلام به مسائل اقتصادی، رفاه و عدالت اجتماعی جامعه توجه کامل دارد، وظایفی برای دولت اسلامی معین نموده است. علمای اسلام موظفند مبارزه کنند و نگذارند عده فراوانی گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت بسر برند. امیرالمومنین (ع) می‌فرماید: من حکومت را به این علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالی از دانشمندان اسلام تعهد گرفته و آنانرا ملزم کرده است که در مقابل پرخوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی و محرومیت ستمدیدگان ساکت نشینند و بیکار نایستند. (امام خمینی (ره))[5] قرآن کریم در سوره نساء آیه 75[6] کسانی را که به بینوایان و محرومان کمک نمی‌کنند مورد سؤال قرار می‌دهد، شما را چه شده است که در راه خدا و در راه درماندگان و بینوایان مبارزه نمی‌کنید! واقعیت این است که جهاد، نهادی تحت امر ولایت و در خدمت این اهداف است تلاش می‌کند تا اطمینان از محرومیت‌زدایی، رفع گرسنگی تامین امنیت غذایی ایجاد شود. با دقت در اصول قانون اساسی این واقعیت آشکار می شود که جمهوری اسلامی ایران، یک نظام سیاسی مبتنی بر ایمان به خدا و اعتقاد به حاکمیت الهی، نبوت، امامت و ولایت می باشدکه مهمترین هدف آن ارتقاء معنویت و کرامت انسانی و عدالت است و وظیفه‌ی مهم در رسیدن به خودکفایی را تعقیب می نماید. یک بُعد استقلال خودکفایی است، استقلال نیاز به توسعه دارد، پایه اصلی توسعه و پیشرفت امنیت است، خودکفایی ضرورت امنیت غذایی و امنیت در حوزه‌های مختلف با هم مرتبط می‌باشند، ثبات و امنیت با برقراری تعادل در جامعه حفظ و استمرار خواهد یافت. آن چه که مسلم است در این چرخه حیاتی و در این زنجیره تعاملی، نهاد جهاد، عملکرد مناسب و مطلوبی داشته است.

مدیریت و فرهنگ جهادی:

مدیریت و فرهنگ جهادی حاصل تعالیم الهی و انسان ساز اسلامی است که در جریان دو واقعه و رویداد انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عینیت یافت. این نوع مدیریت با پویایی و توانمندی خویش توانست با انتخاب آگاهانه سیاست ها و راهکارهای اجرایی، فرصت های مناسب توسعه ای برای کشور خلق نماید. در این نوع مدیریت، همسو کردن منافع مردم با منافع ملی و سازمانی، مهمترین استراتژی تلقی شده و توانست با مدیریت مطلوب و ارتقاء توانمندی هایی فکری، مدیران راهبردی، کارآمد و خلاق و آزموده تربیت کند. تفکر جهادی توانست گامی اساسی در راستای منویات اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران و توسعه کشور بر داشته و به میزان قابل توجهی با جذب مشارکت، ایجاد وحدت و نیز ایجاد اعتماد و اطمینان نسبت به ارتقای سرمایه اجتماعی همت نماید.

جهاد در مفهوم و عمل:

و آنان که در راه ما جهاد و تلاش می‌کنند، قطعاً به راههای خود هدایت شان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است[7]. جهاد شمایل دنیای آزادی و استقلال در عرصه کار و تلاش و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت است، فرزندان عزیز جهادی‌ام! به تنها چیزی که باید فکر کنید استواری پایه‌های اسلام ناب محمدی است اسلامی که غرب و در راس آن آمریکای جهان خوار و شرق و در راس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند (صحیفه نور 21 ص 204)

مهمترین صفاتی که جهاد باید همواره به آن مجهز باشد، روحیّه حزب اللهی، جهادی، ارزش‌گرایی، معنوی و احساس وابستگی عمیق به پایه‌های ارزشی نظام جمهوری اسلامی می‌باشد. وظیفه مسئولان جهاد سرمایه‌گذاری در حفظ و ارتقاء این صفات ارزشی در نهاد جهاد سازندگی است. (مقام معظم راهبری در دیدار اعضاء شورای مرکزی جهاد سازندگی)

فرهنگ جهادی می‌طلبید که با تفکر ارزشی به انجام کار بیشتر و بهتر بپردازد و از آنجایی که خود‌خواسته و خودانگیخته بود و کار را از آن خودش، هدف و منافع آن را هدف و منافع خودش تعریف کرده بود، به دنبال وظیفه‌سازی و تلاش بی‌وقفه به بهترین شکل ممکن و به صورت خودکنترلی بود و با روحیه مسئولیت پذیری و پاسخ‌گویی کار را به شکل بهینه و سا لم و پاک به انجام می‌رساند. انجام امور به عنوان تکلیف و خشنودی حق تعالی، ارائه خدمت و عشق به کار به عنوان عبادت و ایثار، توجه به خرد جمعی و مشارکت مردم و همدلی آنها در امور و توسعه سرمایه اجتماعی و اعتماد تعمیم یافته بین مردم و جهاد، افزایش اعتماد بین مردم و نظام، ایجاد نشاط و سرزندگی از ویژگی‌های این فرهنگ مدیریتی است. شیوه و رویکرد در جهاد به شکلی بود که نظریه و عمل به صورت یک فرآیند و یک فراگرد بود. عمل به وسیله نظریه شکل می‌گرفت و نظریه از عمل اطلاع داشت و این موجب غنای کارکردی می‌شد و این موفقیت در تلفیق نظریه و عمل بود که کامیابی‌های فراوانی را برای کشور به ارمغان آورد و از این رهگذر، مسایل عملی و روزمره مردم توسط جهاد مورد توجه جدی قرار گرفت، حداقل منفعت‌های حاصله این نوع تفکر، اطمینان نسبی از امنیت غذایی است. آنچه که مهم است اینکه با روحیه جهادی، زندگی قابل کارکردن و کار قابل زندگی کردن می‌شود. سعادت ملت وابسته به کار و تلاش است، کار نامه جهاد معیاری برای ارزیابی این ادعا است. جهاد فراتر از یک سازمان و یک فرهنگ و نگرش به کار و زندگی مطرح بوده و منشاء اصلی توسعه کشور به ویژه از بعد نرم‌افزاری می‌باشد. عمل جهاد بر پدیده‌های اصلی و توسعه سرمایه اجتماعی و ارتقاء آن مؤثر بوده است، در استقلال و امنیت نقش به سزایی داشته است. استمرار این روحیه عامل موفقیت در آینده است کما اینکه مقام معظم رهبری پیش از این نیز می‌فرمایند: توقعی که من از جهاد دارم و بارها گفتم این است که جهاد هویت انقلابی و ارزشی خودش را دودستی حفظ کند این است که می‌تواند شمارا کارآمد کند.( مقام معظم رهبری20 /1/76)

در جهاد، زمینه شکوفایی استعداد تعقل و تفکر، استعداد علمی و دانشی، استعداد تدبیر و مدیریت مهیا گشت و این نهاد با بهره‌گیری از همه استعدادها و با استفاده از همه سلاح‌های سازمانی و فکری، توانایی درک مسیر حرکت در راستای آرمان‌ها و ارزش‌های نظام را دریافت و از حالت سازمانی در نظام به حالت سازمانی برای نظام، از حالت نهادی در کشور به نهادی برای کشور تبدیل شد، یعنی نهادی که خود را شناخت به جایگاه و رسالتش آگاهی یافت از خود گذشت و به کشور رسید و نهادی هوشمند و سازمانی سرآمد گشت، سازمانی آرمان محور، ارزش محور، استراتژی محور خلق نمود، به سازمانی چابک و هوشمند در خدمت آرمان نظام، با همت و تلاشی مضاعف که مترادف با نام و واژه جهاد است مبدل شد.

جهاد نهادی پویا و توانمند:

تأسیس نهادهایی برای بخش دولتی توانا، جهت افزایش کارایی دولت امری ضروری است، بررسی ها نشان می دهد نظام های اداری دارای کارکرد خوب می توانند موجب افزایش رشد و کاهش فقر شوند، مظاهر بخش دولتی کارا در سراسر جهان عبارتند از ظرفیت مرکزی قوی، وجود ساز و کارهای مسئولیت سپاری، انضباط و مهمتر از همه، نهادینه شدن پیوند و ارتباط با مردم و ایجاد شفافیت و مسئولیت‌پذیری (بهرام زاده، 1380 ص 111 و 110)[8]، شواهد حاکی از وجود این ویژگیها در نهاد جهاد می باشد و در واقع تشکیل جهاد پی‌ریزی نهادی برای تواناسازی بخش دولتی توانا و مقتدر در انجام خدمت به مردم است. جهاد با پی‌ریزی نظام شایسته سالاری به جذب کارکنان خوب و متعهد همت گماشت و بخشی از موفقیت را مرهون این مهم می باشد. جهاد یک نهادی پویا است و پویایی آن ارتباط زیاد به آموزه های رهبران این نظام دارد. امام خمینی(ره) می فرمایند:

شما در کارهایی که انجام می دهید توجهتان به خدا باشد، جهاد با نفس هم داشته باشید، اگر خدای نخواسته در این جهادسازندگی یک کار شود که بر خلاف مصلحت نظام است، برخلاف مصلحت انقلاب است، اسباب دلسردی مردم می شود. این جوانان جهادگرند که بذر انقلاب رادر دل هر روستایی می‌کارند. آفرین بر شما که اینگونه اسلام و انقلاب اسلامی آبروددید اگر با هم باشید مطمئن باشید مشکلات رفع می‌شود، عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم چشم دل عشاق خدمت به دین و مردم را روشن نموده است. فرزندان جهادی ام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های ناب اسلام محمدی (ص) است. مقام معظم رهبری نیز می‌فرمایند: من به جهاد خیلی امیدوارم، این امیدها برآورده نخواهد شد مگر آن وقتی که شما این پایبندی و اصرار به ارزش‌های الهی و اسلامی را داشته باشید، جهاد این هویت انقلابی و ارزش خودش را دو دستی حفظ کنند، این است که می تواند شما را کار آمد کند، مهم‌ترین صفاتی که جهاد باید به آن مجهز باشد، روحیه حزب الهی، جهادی، ارزش‌گرایی معنویی و احساس وابستگی به پایه های ارزشی نظام اسلامی می باشد، هم باید به سازندگی کشور و هم به سازندگی انسانها بپردازید و همه این موفقیتها در بخش های مختلف تمسک به ایمان انقلابی است، در این تشکیلات آنچه لازم است کار و ابتکار است، کار خستگی ناپذیر و ابتکار و نوآوری برای نجات کشور.

امنیت غذایی و سیاست های مربوطه دراسناد فرابخشی:

در جمهوری اسلامی ایران اهمیت غذا بر گرفته از مکتب تعالی بخش اسلام می باشد، توصیه به استفاده از غذای طیب و پاک که در قرآن مجید آمده ودر آموزه های دینی تأکید شده همواره مدنظر جهاد می باشد. در نظام جمهوری اسلامی ایران مقوله امنیت غذایی اهمیت استراتژیک و جایگاه قانونی ویژه ای پیدا کرده است به طوری که در قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و همچنین در سند چشم‌انداز توسعه بلندمدت نظام، مورد تأکید قرار گرفته است و رهبران نظام نیز به این مسئله و به ویژه خودکفایی در محصولات استراتژیک تأکید نموده اند.

در قانون اساسی دولت موظف به تأمین امکانات برای تحقق اهداف ذیل شده است:

اصل سوم « ایجاد رفاه، رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و بهداشت و تعمیم بیمه »، « تأمین خودکفایی در کشاورزی »، « تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان »

اصل چهل و سوم: « ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد و تأمین خوراک و بهداشت و… » و « تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند ». سند چشم انداز بیست ساله نظام که دومین سند رسمی به لحاظ جایگاه بعد از قانون اساسی می باشد نیز به نحوی مقوله امنیت غذایی و مبارزه با فقر را مورد تأکید قرار داده است و عبارت ذیل که نشان دهنده اهمیت توجه نظام به این مسئله است به صراحت ذکر شده است:

« برخورداری از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصت های برابر، توزیع مناسب درآمد، کشوری به دور از فقر و تعامل مؤثر و سازنده با جهان ». چنان که ملاحظه می گردد اسناد فرادست نظام تأکید خاصی بر مقوله امنیت غذایی و فقرزدایی می نمایند. آنچه که حایزاهمیت است این است که یکی از مهمترین وظیفه دولت،تأمین غذا و امنیت غذایی برای جامعه است و بخش کشاورزی به عنوان تولیدکننده غذا دارای نقش مهمی در این زمینه بویژه و از بُعدِ عرضة غذا می باشد. رشد جمعیت، مسئله تأمین غذا را به یکی از مسایل انسانی در جهان، تبدیل نموده است. وجود میلیون ها گرسنه و فقیر که حاصل عدم تدبیر صحیح در نظام تعاملات بین‌المللی می باشد، برای انسان های آزاداندیش و نوع دوست دردآور شده است. بی تردید، توسعه هزاره سوم که مبارزه با فقر و کاهش گرسنگی را هدف قرار داده است،برای بشریت حایزاهمیت است و هر کشوری می بایست در این مسیر در حدّ توان و شاید فراتر از آن گام جدّی بر داشته و اقدام عملیاتی نماید و پتانسیل های خویش را برای تحقق این اهداف بسیج نماید. نکته مهم این است که فقر و امنیت غذایی ارتباط تنگاتنگ با هم دارند. به طور کلی فقر ناشی از رشد اقتصادی پایین و توزیع ناعادلانه منابع و فرصت ها می باشد، فقر موجب می شود دسترسی فقرا به غذا محدود شده، و سوءتغذیه و ناامنی غذایی ایجاد شود. فقرزدایی و حذف گرسنگی و سوء تغذیه و بهبود امنیت غذایی می بایست بیش از پیش جدی گرفته شود. مسئله فقرزدایی و بهبود امنیت غذایی به‌لحاظ کیفی مورد اهتمام جدی جهاد قرار گرفته است. تلاش و اقدامات عملی توسط جهاد با اجرای برنامه های توسعه و زیرساخت ها در بخش کشاورزی و حمایت از تولید به منظور مقابله ریشه ای با فقر و تأمین غذا درطول تاریخ بی نظیر است. در واقع وزارت جهاد سیاست های بخش کشاورزی را با جهت گیری افزایش تولید و با هدف مبارزه با گرسنگی و تأمین غذا و امنیت غذایی پیگیری نموده و هدف غایی آن به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران، کمک به جامعه بشری در عرصه دسترسی به غذا و محو گرسنگی در جهان است. این ادعا به بهانه تجارب ذیقیمتی است که جهاد در زمینه افزایش تولید و امنیت غذایی به دست آورده است.

رویکردهای نظری در امنیت غذایی:

رویکردهای نظری مختلفی درخصوص امنیت غذایی وجود دارد. در رویکرد نئوکلاسیکی از زاویه کارایی و انباشت سرمایه، در رویکرد توسعه پایدار، از منظر تأمین نیاز با حفظ محیط زیست، از نگاه رویکرد نیازهای اساسی بر تأمین غذا به عنوان اولویت اول فرآیند توسعه، در رویکرد توسعه انسانی براساس عرضه محوری و توجه به ظرفیت و استحقاق تأکید شده است که هر کدام از این رویکردها در چارچوب خود قابل تأمل می باشند. پیچیدگی شاخص های امنیت غذایی بیش از تعریف و تحلیل آن است. الزام هماهنگی میان بخش های تولید، بازار و مصرف غذا به منظور ارتقای امنیت غذایی و سلامت آن، ضرورت ایجاد جایگاه مناسب مدیریتی جهت هماهنگ سازی فرآیندهای مرتبط و افزایش فرهنگ و دانش تغذیه ای ضرورتی انکارناپذیر است. امنیت غذایی به عنوان کالای عمومی در مراجع جهانی مطرح است. هر چند غذا یک کالای خصوصی است که تولیدکنندگان خصوصی برای تولید آن انگیزه دارند. ولیکن امنیت غذایی کالای عمومی است، که تأمین آن به سود همه مردم می باشد، بنابراین حق بشر است. دو نتیجه از پذیرش اصول امنیت غذایی به عنوان حقوق بشر عبارت است از: یکم؛ به طور ضمنی تامین امنیت غذایی را کالای عمومی می داند همچنانکه دسترسی به غذای کافی مورد وثوق است، باید برای مردم امنیت خاطر ایجادشود. دوم؛ دولت ها مسئول حفظ این حقوق برای تمام شهروندان می‌باشند. نتیجه دیگر از نگاه به امنیت غذایی به عنوان کالای عمومی این است که ممکن است بازار آزاد مقادیر کارآمد غذا را برای جامعه تهیه نکند حتی اگر درآمد کافی در میان گروه‌های کم درآمد توزیع شده باشد، ولیکن دولت باید امنیت غذایی با مفهوم دسترسی به غذا را برای همه فراهم نماید. (کروچا، 2001) در واقع دخالت دولت باید منافع اجتماعی خالص را افزایش دهد و بیشترین منافع را با کمترین هزینه اجتماعی ممکن به ارمغان آورد.

ضرورت توجه به خودکفایی وامنیت غذایی با رویکرد جهادی:

رشد جمعیت به‌ویژه در کشورهای جهان سوم مسئله تامین غذا و امنیت غذایی را به یکی از مسایل بحرانی و اساسی تبدیل نموده است، میلیونها گرسنه در جهان زندگی می‌کنند و در حالی که برخی از آنها در اثر شدت گرسنگی، جان خود را از دست می‌دهند، مقوله تامین غذا به یک اهرم سیاسی و اعمال فشار در تعاملات بین‌المللی تبدیل شده است. بحث غذا و امنیت غذایی در ایران نیز یک چالش جدی است. بخش کشاورزی به دلیل برخورداری از پتانسیل مناسب و نقش حیاتی در تأمین امنیت غذایی از مهمترین بخش‌های اقتصادی می‌باشد. مدیریت جهادی در بخش به لحاظ دارا بودن توانمندی‌های قابل توجه کشور به لحاظ منابع و عوامل تولید، توانسته است با تکیه بر رشد مستمر تولید، جایگاه مناسبی در اقتصاد کشور کسب نماید. با توجه به اهمیت محصولات کشاورزی در تأمین مواد غذایی و مواد اولیه صنعتی، همواره استفاده بهینه از امکانات و توانایی‌های موجود در بخش کشاورزی جهت بسترسازی و زمینه‌های افزایش تولید در راستای خودکفایی محصولات اساسی، مورد نظر تصمیم گیران و برنامه ریزان جهاد کشاورزی بوده و موفقیت های قابل توجهی نیز به دست آورده است که چگونگی این موفقیت هرچند که با فراز و فرودهایی همراه است درس آموز می باشد.

دیدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری درباره خودکفایی:

“کشاورزی یکی از امور مهم مملکت ماست و ما باید صادر کنیم محصولات خودمان را به خارج، اینطور نباشد که ما باز هم گرفتار باشیم و دستمان پیش خارجی‌ها دراز باشد برای اینکه نان به ما بدهید. این برای مملکتی، اولاً یک مملکت اسلامی عار است که دستش را دراز کند طرف آمریکا که شما نان ما را بدهید، حالا بفروشید به ما این یک عاری است برای ما، ما باید خودکفا شویم در همه چیز، من جمله در قضیه کشاورزی. ایران یک مملکتی است که کشاورزی او کشاورزی غنی ای باید باشد، ایران یکی از استان‌هایش می‌تواند مال خودش را کفاف بدهد ومابقی صادر شود”(صحیفه نور، ج10 صص 61-60 تاریخ 5/8/1358 در جمع جهاد سازندگی اصفهان)

ماکشوری داریم که از لحاظ وسعت خاکی یکی از کشورهای غنی است، خاک وسیعی داریم. گفته می‌شود که آب کم داریم، البته درست است… ما با همین میزان موجودیها که داریم می‌توانیم این سرزمین وسیع را یکپارچه پوشش گیاهی دهیم. اگر تلاش کنیم، اگر از روش‌های علمی استفاده کنیم، اگر مدیریت درست بکار ببریم برای ما مایع شرمندگی است که در کشور خودمان محصولات گیاهی لازم راحتی مواد غذایی لازم را، از دیگران بگیریم… این وضعیت را باید شما مسئولین، وزرای ذیربط به یک وضعیت درست تبدیل کنید.

(مقام معظم رهبری، در مراسم روز درختکاری و هفته منابع اسفند 1377)

نباید از مکر و حیله دشمن غافل شد و باید با استفاده از فرهنگ جهادی و بهره گیری از تجربیات موفق گذشته برای رسیدن به استقلال و خودکفایی دشمن را مأیوس کرد. (رهنمودهای مقام معظم رهبری در هفته جهادکشاورزی سال 1383)

بعضی ها اشتباه می کنند که در مقابل آرمان گرایی واقع بینی را مطرح می کنند. در نظر اینها واقع بینی نقطه‌ای مقابل آرمان گرایی است، این خطای بزرگی است.واقعیت امر این است که از ابتدا داشتن یک کشور بدون تسلط بیگانه، نیروی دفاع مقتدر، استقلال سیاسی و فرهنگی و رسیدن به خودکفایی در مایحتاج عمومی و… یک آرمان بود که بر برکت خون شهدا و روحیه جهادی و عنایت الهی به واقعیت پیوست و این ما هستیم که با فرهنگ جهادی و با استمداد از حضرت ولی عصر (عج) از این واقعیت‌ها در دستاوردهای انقلاب اسلامی و خون شهدا باید دفاع کنیم تا نزد شهدا سرافکنده نباشیم و در محکمه عدل الهی مورد مواخذه قرار نگیریم. (مقام معظم رهبری )

امروز مسئله خودکفایی در مواد غذایی و رونق بخشیدن به کشاورزی و دامداری کشور یکی از فوری ترین واجبات نظام جمهوری اسلامی است و مسئولان این بخش با پشتوانه اعتقاد و کمک مردم می توانند این وظیفه را به نحو شایسته انجام دهند. جبهه تولید کشاورزی درحقیقت یک صحنه مقدس از دفاع عمومی ماست و پرداختن به این دفاع یک عبادت بزرگ است. باید با ادامه مسئولیت پذیری و تا سرحد بی نیازی جامعه از مواد غذایی و حتی صادر کردن آن آماده و بسیج شوند. (مقام معظم رهبری،1367).

پویایی اندیشه امام طی دهسال رهبری در ارتباط با خودکفایی:

یکی از نکات مهم در ارتباط با قضاوت درباره اندیشه و دیدگاه حضرت امام (ره) پویایی و اصرار ایشان در ارتباط با خودکفایی است در طول دهسال رهبری حضرت امام، در سال 1357 بی نیازی و عدم احتیاج به خارج را مطرح می کند و در سال 1367 که بحث خودکفایی و استقلال را باهم به کار می‌برد و از این اندیشه عبور نمی‌کند در ذیل این روند ثبات تفکر مرور می‌گردد. عمده کشت مواد غذایی باشد تا احتیاج به خارج انشاءاله پیدا نکنیم.(صحیفه نور، ج 5، 200-199 تاریخ 29/12/1357)

این جهاد سازندگی شما انشاءاله ایران را حفظ کند، ایران را خودکفا کند.(صحیفه نور، ج 21، ص 38 تاریخ 11/7/1367)

کشاورزی در این برهه از زمان باید اکثرش و قسم مهمش این چیزهایی باشد که غذای ملت را اداره می‌کند مثل گندم، جو، عدس و امثال آن.(صحیفه نور، ج 6، ص 180 تاریخ 25/2/1358)

کشاورزی این مملکت که باید علاوه بر اینکه اداره خود مملکت را بکند صادرات هم داشته باشد نباید به یک روزی بیفتد که باز دست ما طرف آمریکا دراز باشد.(صحیفه نور، ج 10، ص 41-40 تاریخ 2/8/1358)

ما باید خودکفا شویم در همه چیز منجمله در کشاورزی.(صحیفه نور، ج 10، ص 61-61 تاریخ 5/8/1358)

در راس همه چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج، راجع به گوشتش، راجع به نانش و راجع به این طور چیزهایش محتاج نباشد.(صحیه نور، ج 11، ص 101-100 تاریخ 20/10/1358)

هر منطقه‌ای باید کوشش کند برای منطقه خودش خودکفا باشد.(صحیفه نور، ج 11، ص 101 تاریخ 2/10/1358)

پشتیبانی همه از هم بکنند تا اینکه انشاءالله این کشور به خودکفایی برسد و فکر این معنا که «خودمان نمی‌توانیم» را از سر بیرون کنید که «ما می‌توانیم».(صحیفه نور، ج 14، ص 212-211 تاریخ 10/2/1360)

آفرین بر شما که اینگونه به اسلام و انقلاب اسلامی آبرو دادید.(صحیه نور، ج 16، ص 203-204 تارخی 27/3/61)

ایران کشوری است که باید کشاورزی‌اش اساس همه کارها باشد، آن عده‌ای که می‌گویند از نظر کشاورزی نمی‌شود خودکفا شود اطلاع دقیق ندارند. (صحیفه نور، تاریخ 28/9/1362)

توجه به بازسازی مراکز صنعتی نباید کوچکترین خللی بر ضرورت رسیدن به امر خودکفایی کشاورزی وارد آورد، بلکه اولویت و تقدم این امر باید محفوظ بماند و مسئولین بیشتر از گذشته خود را مکلف به اجرای آن سازند.(صحیفه نور، ج 21، ص 38 تاریخ 11/7/1367)

مطمئناً خودکفایی در کشاورزی مقدمه‌ای است برای استقلال و خودکفایی در زمینه‌های دیگر.(صحیفه نور، ج 21، ص 38 تاریخ 11/7/1367)

چرایی خودکفایی:

همانطوریکه ذکر شد خودکفایی مقوله ای است که در قانون اساسی، توصیه های حضرت امام‌خمینی(ره)و رهنمودهای مقام معظم رهبری مؤکداً تأکید شده است،در علم مدیریتی امروزین برخورداری موضوعی ازچنین ویژگی، به مفهوم آرمان و ارزش های آن نظام تلقی گردیده و دیگر بحث چرایی آن مطرح نبوده و باید قابلیت عملیاتی شدن آن را بیابند. از قضا جهاد برای این مهم مأموریت یافت، جهاد در صدد بر آمد که به این آرمان ها وارزش ها جامه عمل بپوشاند و به اندازه وسعش ادای تکلیف نماید. در ابعاد نظری بررسی ها مبین این است که علمای توسعه آنگاه که به تحلیل پیرامون مبحث توسعه می پردازند در توجه به استراتژی های درون زا و ضرورت این امر، به خودکفایی می رسند، کما اینکه در آثار متقدمین نیز این واژه تحت عنوان « خودبسایی » مورد توجه قرار گرفته است. در این نگرش، اساس تأمین و پاسخگویی به نیاز، استفاده از پتانسیل ها و منابع داخلی برای تولیداست و در واقع تقویت تولید ملی مبنا و ملاک می باشد، در راستای استقلال اقتصادی و نفی وابستگی، خودکفایی اجتناب ناپذیر می گردد وبه لحاظ مطالعات تاریخی این مسیری بود که کشورهای صنعتی نیز در فرآیند مدرنیزه شدن طی کردند.این کشورها هنوز هم در مفهوم و در عمل به دنبال خودکفایی، کاهش وابستگی در کالاهای استراتژیک و حیاتی و تولید آن درداخل هستند و قلمروهایی را تعریف و تعیین می کنند که وابستگی در آنها به مفهوم تهدید برای خودشان تلقی می گردد و ساختار نظام تجاری آنان براساس حمایت از تولید خصوصاً محصولات کشاورزی داخل شکل گرفته است. بنابراین در کشور ما هم این مسأله از ابعاد مختلف مورد توجه می باشد و خودکفایی حایزاهمیت شمرده می شود. امروزه امنیت در حوزه های مختلف همانند ظروف مرتبطه است و خودکفایی اساس امنیت غذایی و امنیت غذایی نیز به نوبه خود اساس امنیت در دیگر حوزه ها در جهان پر آشوب می باشد. در یک رویکرد، خودکفایی الزامی در جهت تحقق حق مسلم ملت ایران می باشد. خودکفایی به شدت متکی به الزامات و سیاست های پشتیبان است که در رأس آن حمایت گرایی قرار دارد و مهمترین دلیل آن این است که برای تولید محدودیت ها و موانع زیادی است و عدم حمایت از آن و عدم فراهم آوردن الزامات مشکل ساز است. اگر جهاد شعار خودکفایی را سر می دهد،ضمن این که به فلسفه و ضرورت آن توجه دارد این مهم را براساس توان بالقوه ای می داند که در کشور وجود دارد. باید این امر را پاس داشت و نباید از ارایه امکانات به آن غافل شد و یا آن را هجمه کرد. باید عزم ملی برای این مسئله ایجاد شود. اگر خودکفایی در دستور کار قرار می گیرد این انتظار هم باید پاسخ داده شود که الزامات آن در حد نیاز فراهم آید، خودکفایی با فکر وابسته، تخصیص ناکافی و نامطلوب منابع دچار مشکل می‌شود. از طرف دیگر این نکته نیز حایزاهمیت است که ابزارهای کلان تحقق این استراتژی می بایست مهیا گردد، یارانه مورد نیاز، حمایت های تعرفه ای و نظارت های وارداتی و زیرساخت های ضروری فراهم آید. جهاد با ایجاد وحدت و انسجام ملی و تقویت سرمایه اجتماعی در راستای تحقق آرمان های نظام که از جمله آن خودکفایی و استقلال و امنیت می باشد ثابت قدم بوده است. جهاد اعتقاد دارد که بحث خودکفایی در محصولات اساسی و استراتژیک نه یک انتخاب بلکه یک الزام می باشد الزام بدان جهت که به عنوان آرمان نظام مطرح است و این آرمان باید به واقعیت بپیوندد ولیکن باید استراتژی و سیاستهای اجرایی برای تحقق این اهداف و آرمان ها طراحی و تدبیر گردد

خودکفایی ضرورت امنیت ملی:

انسان به تفکر، عقل و تدبیر مجهز است و این ودیعه خدا در وجود انسان است و اصل دفاع، اصل تکوینی در نظام آفرینش است انسان دارای امیال مادی و معنوی است گاهی اهمیت ارزش های معنوی انسان از حیات مادی بیشتر است[9]. دفاع از ارزش هایی که در سایه اطاعت از دین نایل می شود فراتر از ابعاد مادی است ، انقلاب اسلامی یک نگاه ارزشی به ا نسان و زندگی دارد، دفاع از ارزش ها به انسان شرف می بخشد برای دین دار بودن، تامین حداقل نیازهای اساسی که از جمله آن خوراک است یک امری بدیهی و مسلم است رابطه فقر و دین یک رابطه معکوس است از این منظر نیز جامعه اسلامی باید به فکر غذای مردم خویش و ارتقای امنیت غذایی و اطمینان از این امر برآید و برای این منظور نیاز به نهادی قدرتمند دارد. نمی توان از اقتدار و استقلال ملی و دفاع از حق مسلم یک ملت بیدار سخن به میان آورد و در عین حال به سهولت از کنار نقش منحصر به فرد و با اهمیت « بخش کشاورزی » و دستاوردهای آن در تحقق این آرمان مقدس گذر نمود. به راستی بخش کشاورزی در راستای اعتلای استقلال و خودکفایی کشور، پیشگام جریان توسعه بوده و بی‌جهت نیست که در نزد صاحبان خرد، به واسطه توانمندی‌های بالفعل و بالقوة بخش، به عنوان تکیه گاه اقتصاد ملی قلمداد می گردد. بهره گیری جهاد از ظرفیت ها و توانمندی های بخش، همواره دولت را در تحقق اهداف توسعه ای یاری رسانده و توجه بیشتر به بخش کشاورزی می تواند بنیانی مستحکم برای حرکت رو به رشد توسعة ملی را پی ریزی نماید. این چنین رویکردی به جایگاه بخش کشاورزی، نه تنها موجب خروج کشوراز « اقتصاد تک‌محصولی » می‌شود، بلکه تحقق اهداف توسعه را نیز بیش از پیش امکان‌پذیر می‌سازد و بدین جهت جهاد از گذشته دور به این مهم پی برده است و نگاه از این زوایا، باعث می شود که بیش از پیش به اهمیت جهاد واقف حاصل شود. مطالعة تاریخ سیاسی – اجتماعی کشورها نشان می دهد که علاوه بر تهدیدات خارجی، عوامل دیگری نیز وجود دارد که موجب بی ثباتی و آسیب پذیری شدید یک نظام سیاسی می شود. « ناامنی غذایی » ازجمله عواملی است که می‌تواند ارزش‌های حیاتی و در نتیجه امنیت ملی یک نظام سیاسی – اجتماعی را به مخاطره بیندازد. امنیت غذایی یک سیاست « امنیت ملی » می باشد و کم و کیف آن و مقدار عرضه و کیفیت کالای عمومی، امنیت ملی را در هر کشور تعیین می کند. « عرضه » یک سطح بهینه امنیت ملی مستلزم تدارک سطح بهینه امنیت غذایی می باشد. یکی از شاخص های مهم سنجش امنیت غذایی در سطح کلان ضریب خودکفایی محصولات غذایی یا به عبارتی دیگر درجه تأمین نیازهای غذایی اساسی کشور از منابع تولید داخلی می باشد. اگرچه خودکفایی کشور در زمینه محصولات اساسی غذایی لزوماً به منزله امنیت غذایی پایدار (از منظر دسترسی به مواد غذایی) نمی باشد، ولی افزایش عرضه مواد غذایی و تقویت ضریب خودکفایی کشور به گسترش دسترسی به مواد غذایی، کاهش قیمت مواد غذایی و در نهایت دستیابی گروههای محروم و اقشار آسیب پذیر و کم درآمد روستایی به مواد غذایی بسیار مؤثر است. افزایش ضریب خودکفایی کشور علاوه بر این که در افزایش وجهه بین المللی نظام سیاسی کشور و گسترش اقتدار و مشروعیت آن وایجادامنیت شدیداً مؤثر است. بدون تردید، امروزه هیچ کشوری « بدون عرضه » سطح قابل قبولی از امنیت غذایی قوی و امن نخواهد بود و دولت حاکم بر آن نیز مقبولیت و مشروعیت نخواهد داشت. ناامنی غذایی با تدارک بستر بی ثباتی ها و عدم تعادل های سیاسی و اجتماعی می تواند شالوده های یک نظام سیاسی – اجتماعی را فرو ریزد. ناامنی غذایی با وابسته کردن کشور به خارج، باعث ضربه پذیری سیاسی اش می شود و از طرف دیگر، معناداری ارزش های حیاتی ملی را نزد افرادی که مشمول آن هستند کاهش می دهد و در نتیجه امنیت ملی آن نظام را به مخاطره می اندازد. بدین جهت کشور جمهوری اسلامی ایران، به پشتوانه این مهم که توسط جهاد کشاورزی حاصل می آید، بدون واهمه وبا اطمینان، مقاصد فراتری را در عرصه بین الملل تعقیب می نماید. پس امنیت غذایی یک پایه امنیت ملی کشور می باشد. عرضه یک سطح بهینه امنیت ملی مستلزم تدارک سطح بهینه امنیت غذایی است و چون محور اصلی تأمین امنیت غذایی کشاورزی می باشد، بنابراین کشاورزی یک پایه اقتدار و قدرت کشور است. جهادکشاورزی هم به‌طور مستقیم با ایجاد زمینه های لازم برای عرضه مواد غذایی اساسی و هم به صورت غیرمستقیم با تأمین بخشی از رشد اقتصادی و شتاب بخشیدن به آن به تأمین امنیت غذایی و در نتیجه تقویت امنیت ملی کمک می کند و نقش منحصر به فردی در امنیت سازی ملی دارد.

خودکفایی و قدرت سازی:

پیروزی ملت ایران در انقلاب تاریخی خود با رهبری روحانیت و حکیم فرزانه حضرت امام خمینی (ره) موجب ابطال بسیاری از نظریات در علوم سیاسی به ویژه موضوع محوری قدرت گردید. شعار « پیروزی خون بر شمشیر » بر قدرت نظام اقتصادی، فائق گردید. منابع این قدرت که امروزه تحت عنوان « قدرت نرم » شناخته می‌شود از باورها و ارزش‌ها نشأت می‌گیرد. برای معتقدین به اسلام ناب محمدی (ص) عظیم‌ترین منبع قدرت، تکیه بر عنایات الهی است و این مسئله در تجربه پس از انقلاب اسلامی برای همگان آشکار شد، فشارها و تهدیدهای دشمنان، تحریم ها، قطع رابطه، محاصره نظامی و اقتصادی، تهدید به حمله نظامی، صدور قطعنامه های پی در پی جهت وارد آوردن فشار به جمهوری اسلامی از جمله وادار کردن کشور به تسلیم و عدول از مواضع ارزشی و استقلال خواهی می‌باشد.جمهوری اسلامی با تکیه بر عنایات الهی و با ساختارساز و نهادسازی‌های مناسب که از جمله آن « جهاد » می‌باشد تهدیدها را به فرصت تبدیل نمود و موجبات قطع وابستگی و شکوفایی، استقلال و خودکفایی و رهایی از همه قید و بندهای دنیای استکبار را فراهم کرده است.

اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیاییم، همه‌ی وابستگی‌ها تمام می‌شود سّر همه وابستگی‌ها همین است که در فکر وابسته هستیم. (صحیفه نور، ج 9، ص 167) استقلال فکری را از ما گرفتند، ما در فکر و اندیشه و در روح وابسته شدیم. (صحیفه نور، ج 7، صص 23 و 24) تا وابستگی فکری هست ما نمی‌توانیم استقلال پیدا کنیم هیچ نحو استقلال حاصل نمی‌شود الا اینکه خودمان را بشناسیم (صحیفه نور، ج 9 ص 256)

یک نکته مهم دیگر این است که انقلاب به دنبال یک سری از مسایل ارزشی و آرمانی بوده که پذیرش این آرمان ها، دشواری‌ها را آسان می‌نماید، خودکفایی جزو این ارزش ها است وانگهی صحبت از خودکفایی علیرغم اینکه از اهداف و آرمان‌های نظام است، ولیکن در سوی دیگر قضیه، مواجهه شدن با تحریم و زیر سلطه بردن کشور است، همه مشاهده می‌کنند ایران از سوی کشورهایی با خوی استثماری تحریم می‌شود. حق طبیعی این کشور نادیده گرفته می شود، بدین جهت و به طور عقلانی باید به دنبال تأمین استقلال باشد، امنیت را بهبود بخشد این میسر نیست مگر اینکه در حوزه‌هایی همچون تولید محصولات و کالاهای کشاورزی عزم خود را برای خودکفایی جزم کند این مسئله نباید تحت‌الشعاع مزیت نسبی و جهانی شدن و شعارهای هم پیوندی با جهان و… قرار گیرد. کشورهای سلطه گر در جهان بینی مادیگرایی خود غرق هستند و یکی از فلسفه اساسی مادیگرایی فلسفه « ماکیاولی » معروف است که می‌گوید؛ هدف وسیله را توجیه می‌کند. آنها با این اعتقاد، از هر وسیله و روش غیرانسانی برای رسیدن به اهداف خود بهره می جویند و از آنجایی که تفکر انقلاب اسلامی را مغایر با اهداف خود می‌بینند مطمئناً از هیچ گونه اقدام غیرانسانی فروگذار نخواهند شد و چنانچه گندم را به دریا بریزند با گزاف‌ترین قیمت به ایران نخواهند داد، چرا که مکتب آنها اینگونه برایشان تعریف می‌کند در حالی که در مکتب اسلام وسیله از هدف جدا نیست روشهای دغلکاران و غیرشرافتمندانه را نمی توان برای رسیدن به هدف انسانی و اسلامی مورد استفاده قرار داد. فلذا از آنجائیکه بنیانگذار این نهضت فردی هوشمند و با تفکر و تدبیر خاصی بوده و از عنایات الهی بهره مند بودند و با توجه به اینکه قانون اساسی توسط خبرگان یک ملت انقلابی و آزاد و توسط انسان های باکیاست و آینده نگر و با شناخت جامع الاطراف تدوین شده و در آن “خودکفایی” را هدف قرار دادند، این مسئله در همان مجلس و در زمان حیات حضرت امام (ره) ضمن بحث‌های مفصل با تدبیر و هوشمندی به این مهم رسیده‌اند و اولویت‌ها و آرمان‌ها را مشخص کردند. ، بنابراین همه باید به آن وفادار بوده و زیر سؤال بردن آن کاری عبث و غیرمنطقی است. قانون باید محترم شمرده شود و تحت الشعاع سلایق افراد قرار نگیرد، وظیفه تک تک افراد یک کشور احترام به اصول قانون اساسی است، چرا که این قانون حد و مرز کلان را برای چگونی رفتار شخصی و گروهی مشخص می کند. بدین جهت نیز به لحاظ نظری و مبنایی بحث پیرامون این مسئله پذیرفتنی نیست، تا زمانی که قانون اساسی حاکم است همه باید مطیع قانون باشند، نه تنها هیچ فرد، اشخاص و گروهی، بلکه هیچ یک از مسئولین کشوری در هیچ یک از رده‌های مسئولیتی حق ندارند که از کنار قانون اساسی بگذرند و مفاد آن را با توجیهاتی زیر سؤال برده و به این بهانه بدان عمل نکنند، بلکه اگر موضوعی صددرصد توجیه داشته باشد باید از راه خودش وارد شده و بدیهی است که اصلاح قانون اساسی شرایط خاص خود را دارد. بنابراین با تقویت مفاد قانون اساسی باید به قدرت سازی همت گماشت.

نگاه امنیتی در جهان و ضرورت توجه به درون:

قبل از ورود به این بحث یگ نگاه گذرا به جهان شاید مسایل آتی را با واقع بینی بیشتری همراه سازد، بعد از جنگ جهانی دوم، دنیا پلاریزه شده و قطبیت ویژگی آن بود، در این دوره که مرسوم به جنگ سرد است در انتها مواجه با فروپاشی یک قطب هستیم، با این اتفاق، معادلات جهانی به هم خورد و در عین حال جهان یک قطبی نیز شکل نگرفت. در واقع دو قطب شکل گرفت، قطب صهیونیزم با رهبری آمریکا و قطب انقلاب اسلامی با رهبری جمهوری اسلامی ایران. هر دو قطب دارای استراتژی، اهداف و تاکتیک های مشخص هستند، استراتژی و هدف صهیونیزم، براندازی و نابودی انقلاب اسلامی است، استراتژی و هدف انقلاب اسلامی، مبارزه و اصلاح جریان، ظلم ستیزی و نابودی استکبار جهانی است، در عین حال تاکتیک قطب صهیونیزم؛ جنگ، تحریم، تهاجم، شبیه خون فرهنگی، و دستاویز قرار دادن ناصحیح حقوق بشر و تروریسم و آزادی است. تاکتیک قطب انقلاب اسلامی: عدالت خواهی، بسط ایدئولوژی انقلاب، مقاومت، سازندگی، خودکفایی و استقلال است. بدین جهت مناسب دیدیم نیات آمریکا را در آینده براساس اسناد رسمی خودش مرور کنیم. در بحث آینده نگری، دولت آمریکا در استراتری قرن بیست ویکم به این سناریو توجه دارد که ملی گرایی و حمایت از تولیدات داخلی کشورها افزایش خواهد یافت. کشورهای بسیاری و شاید ایالات متحده هم WTO را رها کند، ملی‌گرایی در آینده افزایش خواهد یافت (پالوج 1382، ص46)[10]. همچنین در یک سناریویی پیش بینی می کنند که در 25 سال آینده کره خاکی در دور تازه ای از تهیدستی، خشونت و وحشت فرو غلتد (همان ص48). جوامع وحکومت ها خود را بر سر دوراهی فرصت های تازه و عادات کهن خواهند یافت، در ربع قرن آینده آنچه بر سر کشورهای مهمی مانند ایران خواهد آمد بسیار مهم است، ویژگی این کشور، ملی گرایی و حمایت از تولیدات داخلی است (همان ص 48). آمریکا همچنین در استراتژی امنیت ملی خود در سال 2006 اعلام می دارد که “ما با هیچ چالشی از سوی یک کشور که بزرگ تر از چالش ایران باشند مواجه نیستیم”. همچنین در استراتژی آن کشور آمده است که ایالات متحده نگرانی‌های گسترده‌تر دیگری در رابطه با ایران دارد و می گوید ما همچنان به اتخاذ اقدامات ضروری ادامه خواهیم داد، استراتژی ما سد کردن تهدیدات رژیم ایران و ایستادگی و مقابله با سوئ حاکمیت در این کشور است (استراتژی امنیت ملی آمریکا، 2006)[11]. همچنین در سال 2010 در استراتژی خود چنین نوشتند که آمریکا در جنگ است. بررسی استراتژی آمریکا در سال های مختلف نشان می دهد که در واقع آنها صلح را تنها از طریق تهدید همیشگی به جنگ می خواهند حفظ کنند و به دنبال این هستند که کشورهای دیگر را در بروز استعدادهایشان ناتوان بگذارند. آمریکا دنیای آینده را از منظر امنیت ملی چنین تعریف کرده است:.

امنیت ملی باید در بر گیرنده تمامی متغیرهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فناوری و اقتصادی باشد و به گونه ای که قدرت حکومت افزوده شود. وابستگی ، اقتصاد ایالات متحده را آسیب پذیر خواهد کرد، سیاست حمایت از محصولات داخلی به ویژه محصولات کشاورزی رو به گسترش است. کالاهای کشاورزی اتحادیه اروپا از یارانه برخوردارند و لذا صادرات آنها به کشاورزان کشورهای مقصد فشار وارد میکند (پالوج، 1383، ص 3).

تحولات جهانی و بویژه استراتژی های آمریکا نشان می دهد که مواد غذایی هم اکنون و در آینده به عنوان یک اهرم سیاسی و سلاح موثر برای ادامه و تشدید وابستگی به ابرقدرت ها محسوب می شود، بنابراین امنیت سازی اهمیت دوچندان می یابد. وابستگی وخود کفایی دو مورد از مهمترین مولفه هایی هستند که نقاط ضعف و قوت پارامترهای امنیتی را تعیین می‌کنند و چنانچه کشور ما به صورت نهادینه بخواهد رفع وابستگی و تحقق خودکفایی داشته باشد راهی جز تفکر جهادی را نمی توان متصور شد. از طرفی چنانچه پذیرفته باشیم که کشاورزی در زمره فعالیت های اقتصادی است و بخواهیم در         دید گاه های کسانی که نظم نوین جهانی را تعقیب می کنند بسنجیم، به مفهوم مشخصی از سلطه پی خواهیم برد که همان سلطه اقتصادی و گرانیگاه آن کشاورزی می باشد. والرشتاین در کتاب خود تحت عنوان نظام نوین جهانی می گوید تاکنون دو نوع نظام جهانی شامل امپراطوری و اقتصاد جهانی نوین سرمایه داری داشتیم. امپراطوری جهانی بر چیرگی سیاسی و نظامی استوار است اقتصاد جهانی نوین، سرمایه داری بوده و متکی بر تسلط اقتصادی است، نکته مهم این است که اقتصاد جهانی نوین به دلیل اینکه مبنای گسترده تری دارد استوارتر است، او حرکت و انتقال از تسلط سیاسی و نظامی به سلطه و برتری اقتصادی را یک جریان تاریخی می داند و « اقتصاد » را وسیله ای بسیار موثرتر و پیچیده تر از سیاست و قدرت نظامی می داند. (ریترز، 1383، ص 8-247)[12] با این اصل نیز پی به اهمیت کشاورزی و تولیت این بخش می بریم.

نگاه به امنیت غذایی در سایر کشورها :

به منظور تأمین امنیت غذایی، حفظ و افزایش درآمد کشاورزان، کاهش اختلاف درآمد شهری و روستایی و تقویت موقعیت محصولات کشاورزی در بازارهای جهانی کشورهای مختلف سیاستهای متنوع حمایتی اعمال می کنند، میزان حمایت از تولیدکننده بخش کشاورزی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا 34درصد،وکشور های عضو OECD 30 درصد است تا بتوانند امنیت غذایی را تامین کنند، در زیر به برخی از کشور ها می پردازیم. با یادآوری این نکته که این بررسی الزاماً با هدف اقتباس و الگو گیری از آن کشورها نمی باشد بلکه درصدد تبیین نگاه این کشورها نسبت به امنیت غذایی است.

آمریکا:

در این کشور انواع حمایت قیمتی و غیرقیمتی با هدف تأمین امنیت غذایی صورت می گیرد. سرویس تحقیقات اقتصادی در وزارت کشاوری آمریکا وظیفه بررسی امنیت غذایی را عهده داراست کمک های غذایی در آمریکا برای تأمین امنیت غذایی از طریق پانزده برنامه کمک غذایی از جمله برنامه کوپن غذا، برنامه غذایی مکمل ویژه برای زنان، نوزادان و کودکان و برنامه غذایی کودکان انجام می‌شود. برنامه کوپن غذا برای حذف نمونه بی‌مانندی محسوب می‌شود که با کوپن می‌توان از مغازه‌های خرده فروشی ویژه غذا خرید. با این برنامه قدرت خرید فقرا و درآمد کشاورزان افزایش یافت کارایی این برنامه در بهبود سطح مصرف غذا و تغذیه مورد توجه قرار گرفت. این برنامه از سال 1961 و به دستور رئیس جمهور کندی بوده و سبب توسعه بازار محصولات کشاورزی، افزایش خرده فروشی غذا و بهبود کیفیت الگوی غذایی دریافت‌کنندگان کوپن گردیده است. بررسی‌های صورت گرفته نشان داد که برنامه کوپن غذا در کاهش هزینه خرید غذا موثرتر از کمکهای نقدی می‌باشد و امنیت غذایی فرد و خانوار را بیشتر تأمین نموده است، ضمن این که انواع حمایت ها برای تأمین امنیت غذایی صورت گیرد.

کانادا:

سلامت، کیفیت و امنیت غذا مورد توجه می‌باشد. سیاست کلی دولت‌های محلی و فدرال تشویق تولیدکنندگان به تولید غذای سالم و با کیفیت می‌باشد. صنایع برای کمک به کشاورزان و کمک به سیستم کنترل کیفیت و سلامت غذا به عنوان زیرسیستم های امنیت غذایی گسترش یافته و تجهیز گردیده‌اند و نظارت بر سلامت غذا در تولید و فرآوری و زنجیره بازار مورد توجه است. سیستم‌های کنترل کیفیت و سلامت غذایی در مسیر حرکت غذا از مزرعه تا خرده‌فروشی توسعه یافته است. تاریخ تولید، محل و وضعیت آن و استانداردهای کیفیت و سلامت مورد کنترل می‌باشد. (کارلینگ 2004)

امنیت‌غذایی در تعریف گسترده‌تر به معنای دسترسی، موجود بودن و استفاده از غذا برای یک زندگی سال و با نشاط می‌باشد و به عنوان موضوعی اساسی موردتوجه افکار عمومی کانادا است. اولین بانک غذا در کانادا در سال 1981 در ادموتون در اذیت آلبرتا ایجاد شد در سال 2000 حدود 730 هزار نفر خوار و بارشان را از بانک غذا دریافت کرده‌اند. در راستای تامین غذا برنامه‌های چتر حمایت اجتماعی به افراد آسیب‌پذیر به منظور خرید غذا کمک می‌کند تمرکز اصلی دولت بر پرداخت یارانه به تولید می‌باشد کشاورزان کانادایی به اشکال مختلف مورد حمایت قرار می‌گیرند این کشور که دارای درآمد سرانه بالایی است به منظر کیفیت و سلامت غذا سیستم‌های کنترلی را توسعه داده است. به افراد آسیب‌پذیر در جهت امنیت‌غذایی در شبکه حمایتی اجتماعی (بیمه بیکاری و بازنشستگی، برنامه بهداشتی و…) کمک می‌نماید

برزیل:

دولت برزیل در راستای امنیت‌غذایی یارانه‌غذایی را پوشش حمایتی مناسبی برای افراد نیازمند برای دسترسی به غذای کافی می‌داند و در حال حاضر از یارانه عمومی گسترده در رابطه با گندم برخوردار است و از دیرباز یارانه گندم و نان در این کشور معمول بوده است، خودکفایی در گندم، کنترل تورم، تهیه و تدرک غذای ارزان و بهبود توزیع درآمد از سیاست‌های عمده دولت است. در برزیل خودکفایی در تولید گندم یک هدف ملی بوده و به طور عمده از طریق سیاست قیمت‌گذاری بالاتر از قیمت جهانی دنبال می‌شود و منابع زیادی برای توسعه تسهیلات بازاریابی خرید و توزیع تخصیص داده می‌شود. دلیل اصلی اتخاذ سیاست خودکفایی گندم، تأمین امنیت غذایی، صرفه‌جویی ارزی و اجتناب از فشار اقتصادی از جانب عرضه‌کنندگان اصلی گندم است (شواچ و کالگار، 1984)

مکزیک:

یکی از برنامه‌های که در این کشور در راستای امنیت‌غذایی و فقرزدایی تعریف شد، برنامه کمک‌های غذایی است امنیت غذایی و سیاست‌های غذا و تغذیه در تأمین آن، بخشی از برنامه‌ توسعه‌ای در این کشور است برنامه لیکونسا با هدف افزایش امنیت‌غذایی و تامین سلامت کودکان خانواده‌های فقیر و زنان از سال 1965 شروع شد برنامه دی کونسا از سال 1972 به منظور توزیع کالاهای اساسی شامل ذرت، لوبیا، برنج، شکر، آرد، ذرت و شیرخشک با قیمت یارانه‌ای آغاز شد. همچنین طرح ملی برای توسعه یکپارچه خانوارها موسوم به برنامه DIF با هدف افزایش دسترسی فقرا به موادمغذی آغاز شد. این کشور پی برد که نیازمند به تولید غلات به منظور رسیدن به امنیت غذایی می باشد در سال 1973 در تولید ذرت خودکفا شد. در سال 1980 سیستم غذایی مکزیک با هدف تشویق تولید غذاهای اساسی را دولت ایجاد کرد بعد از زلزله مکزیک و سیستمی در سال 1985 دولت برنامه‌های فوق‌العاده‌ای را برای حفظ امنیت‌غذایی اجرا کرد. از سال 1990 برنامه همکاری ملی در این کشور برای ارتقا امنیت غذایی شروع شد و برنامه غذا و تغذیه متضمن ارتقاء تولید و کیفیت غذا مورد توجه جدی قرار گرفت. با بحران اقتصادی که در سال 1994 بوجود آمد دولت برنامه اجتماعی پروگرسا را که در برگیرنده برنامه غذا، بهداشت و آموزش بود را طراحی کرد و هنوز هم ادامه دارد ماهیانه 110 پزو کمک نقدی به خانوار پرداخت می‌شود و طی آموزش از آنها خواسته می‌شود که به مصرف تغذیه‌ای برسانند و برای کنترل دریافت‌کنندگان برای معاینه به مرکز بهداشتی مراجعه می‌نمایند (اسکوفیاس، 2001) در این برنامه مکمل غذایی به گروه‌های هدف داده می‌شود. برای تحقق امنیت غذایی میزان کمک با توجه به شاخص تورم افزایش می‌یابد.

جامائیکا:

با توجه به کمبود تغذیه و در جهت ایجاد امنیت‌غذایی در این کشور، زنان در زمان بارداری و طی دور شیردهی و کودکان زیر پنج سال و همچنین افراد فقیر و خانوارهای کم درآمد تحت پوشش قرار گرفته و کوپن غذا دریافت می‌نمایند ارزش هر کوپن‌ها در 1990 حدود 60 دلار جامایکا بود. (گرش 1994) ضمن اینکه نان غنی شده همراه با شیر در مدارس مناطق فقیر نشین توزیع می‌گردد با این اقدام درآمد خانوارها، افزایش و سوءتغذیه را کاهش داده و در جهت امنیت‌غذایی گام مهمی برداشته است.

هندوستان:

جورج (1989) بیان می‌دارد که مداخله دولت در تأمین امنیت غذایی از زمان جنگ جهانی دوم شروع شده است. در هندوستان امنیت‌غذایی با دو هدف مهم پیگیری می‌شود: هدف اول؛ تامین حداقل موادغذایی افراد فقیر با قیمت قابل پرداخت توسط آنان و هدف دوم، ایجاد ثبات قیمت موادغذایی در مناطق مختلف می‌باشد. در این کشور به دلیل ضعف تغذیه و کاهش مصرف سرانه کالری، دولت‌های مرکزی و ایالتی به برنامه امنیت غذایی روی آورند توزیع عمومی غذا به شکل هدفمند، غذا در ازای کار، تثبیت قیمت، توزیع ویتامین A و از جمله برنامه‌ها می‌باشد از سال 1997 سیستم توزیع عمومی موادغذایی هدفمند شامل برنج، گندم، شکر، غلات با قیمت یارانه‌ای با هدف تحت پوشش قراردادن گروه‌های کم درآمد و بویژه روستائیان مورد توجه قرار گرفت به طوریکه طی آن زمان تاکنون به طور متوسط کالری مصرفی سرانه 20 درصد افزایش یافت (پرسادوروزن، 2003).

اجرای برنامه تثبیت قیمت‌ها و سیاست‌های موادغذایی، با هدف حمایت از کشاورزان و خرید محصول گندم و شلتوک براساس حداقل قیمت منطقه در فصل مشخص، تحت عنوان قیمت حمایتی، منجر به افزایش قیمت داخلی نسبت به قیمت جهانی و افزایش ذخیره انبار شد و در عین حال دخالت‌های دولت در سیستم بازاریابی خصوصی شامل کنترل و نظارت و انبارداری و توزیع افزایش یافت که این مداخله بر امنیت‌غذایی تاثیر قابل توجهی داشتند دولت تعرفه واردات برنج را تا 80 درصد و گندم را تا 50 درصد افزایش داد. به منظور کمک به تأمین امنیت غذایی و کاهش فقر موادغذایی به عنوان بخشی از دستمزد کارگران به آنها غذای تحویل می‌گردد. طرح غذای بین روز به صورت طبخ شده یا جیره خشک و براساس کمبود موادغذایی در هر منطقه به کودکان تحت عنوان طرح ملی تغذیه کودکان دبستانی از جمله طرح‌های دیگر در جهت تأمین امنیت غذایی در این کشور می‌باشد. دولت هند با هدف پوشش کلی برنامه خدماتی پیوسته رشد کودکان که کمتر از 6 سال سن دارند را به منظور ارتقاء امنیت غذایی و دسترسی به موادغذایی مکمل، تغذیه و تربیت سالم در دستور کار دارد. به طورکلی به دلیل تمرکز و تاکید دولت بر تأمین امنیت غذایی، مخارج موادغذایی دولت طی سالهای 2003-1994 به طور متوسط نرخ رشد 10 درصدی داشته است. سیاست‌های حمایتی دولت در قالب سیاست‌های حمایتی قیمتی منجر به تضمین بلند مدت تولیدکنندگان می‌شود و تامین میزان موردنیاز محصول توسط دولت و نگهداری و ذخیره انبار می‌شود.

پاکستان:

در پاکستان از 1942 کالاهای اساسی مثل گندم تحت کنترل دولت بود و در دهه 70-1960 با تنش‌هایی که بین این کشور و هند بوده سیستم یارانه‌ای گندم در دستور کار بود و با سیستم قیمت حمایتی این کشور به بازار تولید در این محصول رسید. طرح یارانه گندم در راستای امنیت‌غذایی یکی از طرح‌های عمومی در پاکستان می‌باشد که پوشش وسیعی دارد. میزان یارانه گندم در این کشور در سال 1990 از 2750 میلیون روپیه به 13520 میلیون روپیه در سال 2004 رسیده است (پاشا، 2000)

سری‌لانکا:

بررسی 50 ساله، بیانگر سابقه طولانی در توجه این کشور به رشد و تثبیت یارانه‌های غذایی با فراز و فرودهایی برای تحقق امنیت‌غذایی بوده است. در این کشور و در راستای تأمین امنیت غذایی هدفمند‌ کردن سیستم جیره‌بندی موادغذایی برای اقشار با درآمد کم متوسط از 1978 شروع شد، سری‌لانکا در برنامه‌های رفاه اجتماعی – به وضعیت سلامت و بهداشت و تغذیه به عنوان سیستم های امنیت غذایی توجه خاصی داشته است. و همواره حمایت‌های تغذیه‌ای را برای گروه‌های کم درآمد مدنظر دارد و در در عین حال بدنبال افزایش سهم ناشی از توزیع درآمد حاصل از رشد اقتصادی برای این قشر از جامعه است تا بدین طریق نیز با افزایش درآمد حاصل از رشد اقتصادی و از طریق افزایش درآمد آنها، امنیت‌غذایی را ارتقاء بخشد.

بنگلادش:

دولت این کشور سیاست‌های خاصی برای ایجاد امنیت‌غذایی دارد در س ال 1942 وزارت‌غذا را تاسیس کرد و سیستم و امکانات توزیع موادغذایی را به طور گسترده‌ای ایجاد نمود. افزایش تولید داخلی را مورد حمایت قرار داد. دولت برای تامین غذا یارانه می‌دهد، که گندم مهترین آنها است ساختار بازاریابی موثری برای تحویل، نگهداری، اشتغال و توزیع به مصرف‌کنندگان ایجاد گردید. موادغذایی یارانه‌ای به مصرف روستاییان و شهری می‌رسد و مصرف‌کنندگان محدوده شهری، نظامیان، پلیس و کارکنان دولت می‌باشند. دولت برای دسترسی غذایی و به منظور جلوگیری از افزایش بی‌رویه قیمت، بخش از ذخیره را به بازار می‌فرستد و این دخالت موجب تثبیت قیمت و جلوگیری از نوسانات شدید می‌شود.

فیلیپین:

در این کشور شورای تغذیه ملی و وزارت کشاورزی در راستای ایجاد امنیت‌غذایی و برنامه غذا و تغذیه و مبارزه گرسنگی و سوءتغذیه فعالیت می‌کنند و درصدد کاهش قیمت غذا با پرداخت یارانه غذایی می‌باشند. کالاهای مشمول یارانه که منبع عمده تامین انرژی می‌باشد برنج و روغن می‌باشد، روغن مایع نارگیل به عنوان یک ماده غذایی مهم و با کالری بالا در امنیت غذایی قابل توجه است.

اردن:

کاهش ارزش پول بین سال‌های 1986 تا 1992 موجب افزایش 78 درصدی قیمت غذا شد لذا دولت در سال 1998 برنامه یارانه غذا را در راستای امنیت‌غذایی ایجاد کرد در ابتدا برای تمامی جمعیت از طریق کنترل قیمت غذاهای اساسی مصرفی یارانه طراحی گردید. در واقع یارانه به صورت عمومی بود، هم به مصرف کننده و هم به تولیدکننده یارانه تعلق می‌گرفت. برای تأمین امنیت غذایی از سال 1990 نظام‌ یارانه‌ای به صورت هدفمند درآمد و گروه‌های فقیر و کم درآمد را مورد هدف قرار داد.

مصر:

مصر از جمله کشورهایی است که برای تامین امنیت غذایی و دسترسی کافی و منظم در اقشار جامعه به غذاهای اصلی به شکل گسترده‌ای از یارانه غذا استفاده می‌کند. در این کشور مکانیزم قیمت‌گذاری تعیین‌کننده نحوه توزیع کالاهای اساسی می‌باشد، دولت مصر در توزیع هماهنگ موادغذایی و عمده فروشی نقش مهمی در قدرت خرید مصرف‌کنندگان دارد و پایین بودن قیمت غذاهای اصلی موجب مصرف موادغذایی با کیفیت در راستای تأمین امنیت غذایی شده است و سرانه کالری مصرفی در این کشور بالا می‌باشد. البته به نحوی برنامه‌ریزی شده است که توزیع کننده نهایی بخش خصوصی باشد تا این مسئله به دسترسی یکسان مصرف کنندگان بینجامد. هر چند از سال 1980 گسترش نظام یارانه‌ای جهت تامین امنیت‌غذایی هزینه‌های دولت را افزایش داده است و در این سال 20 درصد مخارج دولت صرف یارانه موادغذایی گردید (آلدرمن 1984) و مشکلاتی از این مسئله و کسری بودجه بوجود آمد. اما اولویت دولت در تأمین امنیت غذایی همچنان دنبال گردید ولیکن دولت تصمیم به اتخاذ سیاست‌هایی نمود و به دنبال هدفمندسازی یارانه‌ها برآمد، با صدور کارت قرمز برای خانوارهای با درآمد بالاتر کالاهایی همچون شکر، روغن، چای برنج را تا حدودی از سیستم یارانه‌ای خارج نمود. تعداد افرادی را که کارت جیره‌بندی داشتند طی حدود دو دهه به 30 درصد کاهش داد. با تکنیک‌هایی از جمله کالای مکمل و با کیفیت این گونه مواد غذایی را با قیمت متناسب وارد بازار کرد تا مردم در مقام مقایسه این نوع کالاها را انتخاب می‌کردند. مجموعه این اقدامات باعث شد تا میزان یارانه‌ از حدود 20 درصد مخارج دولت به 5/6 درصد در سال 1997 برسد (اریچارد و آدامس، 1997) و میزان یارانه طی این مدت با کاهش تقریبی 30 درصد از 6 میلیارد لیره مصر به 5/2 میلیارد رسیده است.

تونس:

در این کشور پایین نگه‌داشتن قیمت نان از طریق یارانه از سیاست‌های عمده در راستای تأمین امنیت غذایی به حساب می‌آید. سیاست یارانه گندم در جهت کنترل قیمت و در تمامی مراحل تولید، تبدیل و توزیع می باشسد، حذف یارانه گندم در سال 1984 موجب شورش در سراسر کشور گردید و دولت ناچار به پذیرش خواست مردم شد و برای تأمین امنیت غذایی یارانه غذا به عموم مردم صرف نظر از میزان درآمدشان تعلق می‌گیرد.

نتیجه گیری:

خودکفایی در اسناد فرادستی نظام آمده است و در چرایی آن شکی نیست و لازم الاجرا می باشد. خودکفایی اساس تأمین امنیت غذایی است، امنیت غذایی از یک سو کالای عمومی است که وظیفه دولت تأمین آن است از سویی خودکفایی مقدمه امنیت غذایی و امنیت غذایی با سایر حوزه های امنیتی ارتباط پیوسته داشته و بدین جهت یکی از پازل های ضروری امنیت ملی است. امنیت نیز اساس توسعه می باشد و در دهه پیشرفت و عدالت توجه به امنیت حایزاهمیت است. بحث بر سر چرایی خودکفایی پسندیده نیست اما در چگونگی خودکفایی مدیریت جهادی تجربه ذی قیمتی دارد، درس ها و عبرت های زیادی می توان از آن گرفت، ویژگی جهاد و معنا و مفهوم آن همواره پویایی خاصی دارد. جهاد در درون خود همت مضاعف و کار مضاعف را دارد و این واژه ها دو روی یک سکه هستند. نظام جمهوری اسلامی ایران برای تحقق خودکفایی در چگونگی آن می بایست به تفکر و رویکرد مدیریت جهادی روی آورد و موفقیت آن در گرو این نوع نگاه می باشد. جهاد اعتقاد دارد که خودکفایی در محصولات اساسی و استراتژیک نه یک انتخاب بلکه یک الزام می باشد. خودکفایی آرمانی است که باید به واقعیت بپیوند دو استراتژی و سیاست های اجرایی تحقق آن طراحی و تدبیر گردد. جهاد با ایجاد وحدت، انسجام ملی و تقویت سرمایه اجتماعی و با مشارکت مردم کشور را در موضوع خودکفایی و استقلال و امنیت کمک قابل توجهی نموده است. خودکفایی با فکر وابسته، تخصیص ناکافی و نامطلوب منابع دچار مشکل می شود. از طرف دیگر این نکته نیز حایزاهمیت است که ابزارهای کلان تحقق این استراتژی می بایست مهیا گردد، یارانه مورد نیاز، حمایت های تعرفه ای و نظارت های وارداتی و زیرساخت های ضروری فراهم آید. شیوه عمل جهاد، استفاده از خرد جمعی و عقل گرایی خودباوری و ایمان به خدا بوده و توانست در اندک زمان با بهره گیری از تفکر خلاق، به سازمانی سرآمد و چابک و در خدمت نظام در آید. فرآیندهای جاری و ساری در جهاد، عامل محور و متکی بر اعتماد و تعامل بود، کار با بورکراسی کمتر، دیوان سالاری حداقل، مسیرهای کوتاهتر با هزینه کمتر، مردم محور و مشارکتی، نتیجه گرا، کارآمد و اثربخش بود. جهاد توانست با این شیوه تولید را با چهار برابر افزایش از 25 میلیون تن به 100 میلیون تن برساند و ضریب خودکفایی را در مجموع به حدود 95 درصد برساند.

پیشنهادات:

بازآفرینی نقش جهاد در استراتژی ملی و ساختارها و فرآیندهای توسعه ای یک الزام حکومتی است و حاکمیت می بایست به آن دقیق شود. حاکمیت می تواند با نگاه به فرآیندهای جهادی، سرمایه اجتماعی را به جریان انداخته و در اقدامات بنیادین و مهم از این تجربه استفاده نماید. مدیریت و فرهنگ جهادی که سازمانی استراتژی محور و سرآمد را به ارمغان آورده است و با کمترین هزینه بیشترین بهره وری را مدنظر دارد می تواند به صورت الگویی در کشور تسری یابد. تعیین جهادکشاورزی به عنوان تولیت روستایی می تواند تحقق منویات نظام در خودکفایی را پایدار ساخته و دغدغه های تأمین امنیت غذایی و استقلال را به حداقل برساند.

منابع و مأخذ:

ü     قرآن مجید

ü     امام خمینی(ره) ولایت فقیه ص 42

ü     صحیفه نور، جلدهای مختلف، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره)

ü     بهرام زاده حسینعلی، تأثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری ایران، رساله دوره دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات. (صص 111 و 110 – 1380)

ü     پالوچ، مجتبی، دنیای آینده، خلاصه‌ای از بخش اول کتاب «استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21، مؤسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی تهران 1382.

ü     گزیده‌هایی از سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2006، سیاست و روابط بین‌المللی، دانشکده مدیریت استراتژیک، 1387 ص 11

ü     ریترز جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی تهران 1383 ص 248-247

ü     سازمان برنامه و بودجه، سند برنامه سوم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی اصلاح ساختار اداری و مدیریت 1379، ص 37

ü     سبحانی، جعفر، بحث پیرامون قانون و شرع در حکومت، تنظیم و نگارش جعفر خوشنویس، ترجمه ابوالفضل موحد انتشارات توحید 1363

ü     عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی جلد دوم انتشارات امیر کبیر 1362 ص 156

ü       سخنرانی های مقام معظم رهبری در زمان های مختلف

ü     محمدی، اکرم،1385، نقش فرهنگ در تولید علم پیشرفت تکنولوژی و توسعه اقتصادی، فصلنامه اقتصاد و جامعه، موسسه مطالعات دین واقتصاد، شماره 9

 

ü Adams, Richard 2000 Self – Targeted subsidies. The Political and Distributional. Impact of the Egyptian food subsidy system.

ü Alderman H.1984 Egypt’s food subsity Policy: Evaluation of effects and Policy options for the 1980, IFPRI.

ü Corling B.J., 2004. Canadian Food Safty and avlity program www.agr.gc.ca

ü General Amirza Aslant Beg 2000: Enrgy Security Parading For Persian Gulf region I 21 st century Rawalpindi

ü George, P.S.1988. Costs and benefits of food subsidies in India. Food. Food subsidies In Developing Countries. IFPRI.

ü Grosh, Margaret 1996. Adminstering Targeted Social programs in lating America

ü Persaud, S.S. Rosen. 2003. India’s consumer and Producer price policies: Implication for food Security, food security assessment USDA.

ü Pasha, H.A.S. Jafarey and H.R. Lohano. 2000. Evaluatioin of Social Saffy nets in Pakistan. Resedch Report IFPRI.

ü Schuch’E and calegar. M. 1984, Effect of Brazilian wheat subsidies on Incom Distribution and Trade.

ü Skoufias. E.B. S. dela. Vega 2001 Targeting The Poor in Mexico: An Evaluation of the Selection of Householdes for Progresa.

[1]. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، جلد دوم، انتشارات امیرکبیر، 1362، ص 156

[2]. سازمان برنامه و بودجه، اسناد برنامه پنجساله سوم توسعه، انتشارات سازمان، 1379

[3]. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم، بهار 1372، ص 23 و 22

[4]. سبحانی جعفر، بحث پیرامون قانون و شرع در حکومت، تنظیم و نگارش جعفر خوشنویس، ترجمه ابوالفضل موحد، انتشارات توحید، 1363

[5]. حضرت امام خمینی (ره)، کتاب ولایت فقیه، ص 42

[6]. ومالکم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والوالدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذاه القریه الظام اهلها وجعل لنا من لدنک ولیا و جعل لنامن لدنک نصیرا

[7]. قرآن مجید، سوره عنکبوت، آیه 69

[8]. بهرام زاده حسینعلی، تأثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداره ایران، رساله دوره دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، 1380

[9]. ریترز جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی تهران، 1383، ص 248 و 247

 

[10]. پالوج مجتبی، دنیای آینده، خلاصه ای از بخش اول کتاب « استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 »، مؤسسه پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی، تهران، 1382

[11]. گزیده هایی از سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2006 سیاست و روابط بین المللی، دانشکده مدیریت استراتژیک، 1387، ص 11

[12]. ریترز جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی تهران 1383 ص 248-247

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

error: عدم امکان کپی مطالب

تماس با ما

برگشت به منوی تماس ها

پشتیبانی واتساپ

برگشت به منوی تماس ها

کانال تلگرام شرکت

برگشت به منوی تماس ها

پیج اینستاگرام شرکت

برگشت به منوی تماس ها

برگشت به منوی تماس ها

برگشت به منوی تماس ها